وجه التزامی (Subjunctive)

وجه التزامی (Subjunctive mood) برای بیان ضرورت و لزوم انجام کاری استفاده می شود. این وجه، بر خلاف وجه اخباری (Indicative mood)، برای بیان امور ذهنی و غیرواقعی افراد مانند نظرات، باورها، عقاید، آرزوها، علایق و خواسته ها به کار می رود و پایه و اساس واقعی ندارد. 

ساختار  

برای شکل دادن ساختار این وجه، از ریشه ی فعل (مصدر بدون to) استفاده می شود. به عنوان مثال، حالت ساده ی فعل go ،to go می باشد. وجه التزامی بعد از افعال و اسامی خاص و در زمان خاصی کاربرد دارد. 

مصدر بدون that + to + فعل الزام آور

I suggest that he study. 

من پیشنهاد می کنم او درس بخواند. 

Is it essential that we be there? 

آیا اهمیت دارد که ما آنجا باشیم؟

Don recommended that you join the committee.

دان پیشنهاد داد که شما به کمیسیون بپیوندید.

 

قوانین ساختار

قواعد مربوط به ساختار گرامری وجه التزام باید به شکل زیر رعایت شوند تا ملزوم بودن انجام کاری برای شنونده روشن باشد. 

  • از s سوم شخص مفرد نباید در وجه التزامی فعل استفاده شود. 

I suggest that he take the medicine on time.

من پیشنهاد می کنم او دارویش را سر وقت بخورد.

  • در زمان حال برای افعال to be از be استفاده می شود. 

 He recommended that you be there on time. 

او توصیه کرد که تو به موقع آنجا باشی. 

  • اگر قرار باشد برای زمان گذشته از یکی از افعال to be استفاده کنیم، باید برای همه ضمایر و اسامی حتی مفرد از were استفاده کنیم. 

If I were you, I would do it.

اگر جای تو بودم، حتما آن کار را انجام می دادم. 

If she were here, we would go out.

اگر او اینجا بود، با هم بیرون می رفتیم. 

 

نکته: وجه التزام تنها در زمان ها و حالت های خاصی مورد استفاده قرار می گیرد. در مثال های زیر، وجه التزام در دوم شخص مفرد یا جمع (you)،  قابل ملاحظه نیست و حالت ضرورت و الزام را به شنونده منتقل نمی کند اما در سوم شخص مفرد (he, she, it) حس الزام و ضرورت کار القا می شود. 

You try to study often. (you-form of “try”)

تو تلاش می کنی اغلب درس بخوانی. (حالت دوم شخص مفرد یا جمع فعل try) 

It is important that you try to study often. (the Subjunctive form of “try” looks the same.)

مهم است که تو اغلب درس بخوانی. (وجه التزام فعل try)

مشاهده می کنید که هردو حالت، ظاهر یکسانی دارند، اما جمله ی دوم حس ملزم بودن انجام کار را به شنونده القا می کند. 

He tries to study often. (he-form of “try”)

او تلاش می کند اغلب درس بخواند. (حالت سوم شخص مفرد فعل “try”)

 It is important that he try to study often. (the Subjunctive form of “try” is noticeable here.) 

مهم است که او اغلب تلاش کند تا درس بخواند. 

 

فعل هایی که به همراه وجه التزامی به کار می روند 

وجه التزام بعد از این فعل ها به کار می رود: 

To advise (that)           توصیه کردن

To ask (that)         درخواست کردن

To command (that)      فرمان دادن 

To demand (that)  درخواست کردن

To desire (that)            آرزو داشتن 

To insist (that)            اصرار داشتن

To propose (that)        ییشنهاد دادن

To recommend (that)  پیشنهاد دادن

To request (that)   درخواست کردن

To suggest (that)        پیشنهاد دادن

To urge (that)              اصرار کردن

 

Dr. Smith asked that Mark submit his research paper before the end of the month. 

دکتر اسمیت درخواست کرد که مارک تحقیقش را تا آخر ماه به ثبت برساند. 

Donna requested Frank come to the party. 

دانا درخواست کرد که فرانک به مهمانی بیاید. 

The teacher insists that her students be on time. 

معلم اصرار کرد که دانش آموزان به موقع باشند. 

 

اصطلاحاتی که به همراه وجه التزام به کار می روند 

وجه التزام بعد از اصطلاحات زیر به کار می روند: 

It is best (that)                             بهتر است 

It is crucial (that)               بسیار مهم است

It is desirable (that)               مطلوب است 

It is essential (that)            بسیار مهم است 

 It is imperative (that)              ضروری است 

It is important (that)                     مهم است 

 It is recommended (that) پیشنهاد شده است 

It is urgent (that)                    ضروری است 

It is vital (that)                             مهم است 

It is a good idea (that)         ایده خوبی است

It is a bad idea (that)             ایده بدی است 

 

It is crucial that you be there before Tom arrives. 

بسیار مهم است که تو قبل از اینکه تام برسد آنجا باشی.

It is important that she attend the meeting. 

مهم است که در ملاقات حضور داشته باشد. 

It is recommended that he take a gallon of water with him if he wants to hike to the bottom of the Grand Canyon. 

پیشنهاد شده است که او یک گالون آب با خود ببرد اگر می خواهد تا انتهای گراند کنیون کوه نوردی کند. 

 

حالات نهی، استمراری و مجهول وجه التزام 

منفی کردن، استمراری و حالت مجهول وجه التزام را به وسیله ی مثال های زیر می توانید فرا بگیرید. 

Negative (منفی) : 

The boss insisted that Sam not be at the meeting. 

رییس اصرار کرد که سم در ملاقات حضور نداشته باشد. 

The company asked that employees not accept personal phone calls during business hours.

شرکت درخواست کرد که کارمندان تماس های تلفنی شخصی را در ساعات اداری پاسخ ندهند. 

I suggest that you not take the job without renegotiating the salary. 

من پیشنهاد می کنم که تو آن شغل را بدون مذاکره کردن درباره ی حقوق قبول نکنی. 

 

Passive (مجهول) :

Jake recommended that Susan be hired immediately. 

جیک پیشنهاد کرد که سوزان فورا استخدام شود. 

Christine demanded that I be allowed to take part in the negotiations. 

کریستین درخواست کرد که به من اجازه داده شود در مذاکرات شرکت کنم. 

We suggested that you be admitted to the organization. 

ما پیشنهاد دادیم که تو در سازمان پذیرفته شوی. 

 

Continuous (استمراری) :

It is important that you be standing there when he gets off the plane. 

مهم است زمانی که او از هواپیما فرود می آید تو آنجا ایستاده باشی.

It is crucial that a car be waiting for the boss when the meeting is over. 

بسیارمهم است زمانی که ملاقات به پایان می رسد یک ماشین برای رییس استاده باشد.

I propose that we all be waiting in Tim’s apartment when he gets home.

من پیشنهاد می کنم که وقتی تیم به خانه می رسد ما همگی در آپارتمان او منتظر باشیم.

 

Should به عنوان یک وجه التزام 

کلمه ی should گاهی اوقات برای بیان حس التزام به کار می رود. این ساختار به طور مکرر در انگلیسی بریتانیایی و هنگامی که should بعد از فعل های “suggest” , “recommend” , “insist” قرار می گیرد، بسیار رایج است. 

The doctor recommended that she should see a specialist about the problem. 

دکتر پیشنهاد کرد که او یک متخصص را درباره ی مشکلش ببیند.

Professor William suggested that Wilma should study harder for the final exam. 

پروفسور ویلیام پیشنهاد کرد که ویلما برای امتحان آخرش سخت تر درس بخواند. 

 

حالت وجه التزام (Subjunctive mood) 

یک فعل زمانی در حالت وجه التزام به کار می رود که شرایط شک برانگیز و غیرواقعی را بیان می کند. این ساختار بیشتر در عباراتی به کار می رود که با کلمه ی if شروع می شوند یا در آن ها افعالی مانند wish, regret, request, demand, … وجود دارند. 

این ها افعالی هستند که معمولا با عباراتی که در آن ها وجه التزام به کار رفته است همراه می شوند: 

ask, demand, determine, insist, move, order, pray, prefer, recommend, regret, request, require, suggest and wish. 

در زبان انگلیسی، هیچ تفاوتی بین وجه التزام و جمله ی اخباری وجود ندارد به جز در حالت سوم شخص مفرد که s یا es حذف می شود و هنگامی که فعل to be در جمله وجود دارد که در هرحالتی به be و were تبدیل می شوند. 

If I were you, I would run. 

اگر جای تو بودم، فرار می کردم. 

I wish he were able to type faster. 

آرزو می کردم که او تندتر تایپ کند. 

 

 اکادمی پویاروشان - دکتر عطایی - زمان حال ساده اگر علاقمند به مطالعه ی وجه های دیگر افعال هستید کلیک کنید

زبان كل گرا

اصطلاح زبان كل گرا در دهه ۱۹۸۰ توسط گروهی از پژوهشگران امریکایی که آموزش هنرهای زبانی ۔ یعنی خواندن و نوشتن به زبان مادری – را مدنظر داشتند، ابداع شد. تدریس خواندن و نوشتن به زبان مادری (که اغلب به آن سواد آموزی می گویند) اقدامی گسترده و جهانی است که مانند رشته آموزش زبان دوم، به شماری از رویکردها و روش شناسی های متفاوت و در برخی مواقع رقابتی منجر شد. یک رویکرد همگانی تدریس خواندن و نوشتن توجه خود را معطوف به رویکرد رمزگشایی‘‘ در زبان کرده است.

منظور از این حالت، تأکید بر روی تدریس مؤلفه های مجزای زبان، از قبیل دستور زبان، واژگان، واژه شناسی، و به ویژه تدریس حرف خوانی و صداشناسی می باشد. حرف خوانی و صداشناسی براساس این نظریه استوار است که خواندن مستلزم شناختن حروف و برگرداندن آن به اصوات است. نظریه های دیگر درباره خواندن، خواندن را نوعی مهارت می دانند.

جنبش زبان کل گرا به شدت در تقابل با این رویکردها در تدریس خواندن و نوشتن قرار دارد و چنین می گوید که زبان باید به منزله یک کلیت آموزش داده شود. اگر زبان به صورت یک کل منسجم در نظر گرفته نشود، اصلا آن را نمی توان زبان محسوب کرد.‘‘ (ریگ۱۹۹۱)

رویکرد زبان کلگرا بر یادگیری خواندن و نوشتن به صورت طبیعی و با تمرکز بر روی برقراری ارتباط واقعی و خواندن برای لذت بردن، تأکید دارد. این رویکرد در دهه ۱۹۹۰ در ایالات متحده آمریکا مورد استقبال عامه قرار گرفت و به منزله شیوهای ابتکاری و انگیزه مند از تدریس هنرهای زبانی برای کودکان مدارس ابتدایی محسوب شد.

از لحاظ آموزش زبان، این رویکرد دورنمای فلسفی و آموزشی مشابهی با آموزش زبان ارتباطی دارد، چرا که تأکید بر اهمیت معنا و معناسازی در تدریس و تعلیم دارد. همچنین به لحاظ تدوین آن برای کمک به کودکان و افراد بزرگسال برای یادگیری یک زبان دوم به همان صورتی که کودکان زبان مادری خود را یاد می گیرند، مشابهتی با رویکردهای طبیعی در یادگیری زبان دارد.

زبان كل گرا ـ پیشینه

زبان کل گرا ـ رویکرد: نظریه زبانی و نظریه یادگیری

زبان کل گرا ـ  المان های درسی

زبان کل گرا ـ رویه

زبان کل گرا ـ نتیجه گیری

آکادمی پویا روشان دکتر عطایی

پیشینه اکثر روش ها و رویکردهای توصیف شده در این مبحث تأکید بر روی درون داد در آموزش زبان دارند. فرض بر این است که با بهتر کردن برنامه درسی، مطالب آموزشی، و فعالیت های آموزشی، و یا با تغییر نقش زبان آموزان و معلمین، یادگیری زبانی مؤثرتری رخ خواهد داد.

Continue reading →

در سال ۱۹۷۷ تریسی ترل ۔ معلم زبان اسپانیولی در کالیفرنیای آمریکا – طرحی برای یک فلسفه جدید آموزش زبان ارائه کرد که آن را رویکرد طبیعی نامید‘‘ (ترل، ۱۹۷۷؛ ۱۹۸۲). این کار تلاشی برای ایجاد یک طرح تدریس زبان بود که اصول ’انسان گرایانه آن را محققین در مطالعات مربوط به فراگیری زبان دوم مشخص کرده بودند. رویکرد طبیعی از تجربیات ترل که زبان اسپانیولی را در کلاس های درس تدریس کرده بود، ناشی شد؛ اگرچه این رویکرد در کلاس های درسی سطح مقدماتی تا پیشرفته و با زبانهای مختلف دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفته بود.

Continue reading →

آموزش محتوا محور (CBI) عطف به رویکردی در آموزش زبان دوم دارد که در آن تدریس و نه بر اساس انواع دیگر بر اساس محتوا یا اطلاعاتی که زبان آموزان باید یاد بگیرند برنامه های درسی یا زبان شناختی – سازماندهی شده است. کراهنکه تعریف زیر را ارائه می دهد:

Continue reading →

پیشینه آموزش زبان تکلیف محور (TBLT) به رویکردی بر مبنای استفاده از تکالیف به عنوان واحد اساسی برنامه ریزی و تدریس در آموزش زبان اشاره دارد. برخی از هواداران آن (برای مثال، ویلیس ۱۹۹۶) این رویکرد را به منزله رشد منطقی آموزش ارتباطی زبان مطرح می کنند، چون از اصول متعددی که بخشی از نهضت آموزش ارتباطی زبان را از دهه ۱۹۸۰ تشکیل میدهد، استفاده می کند. برای مثال:

Continue reading →

هوش های چندگانه (MI) اشاره به فلسفه زبان آموز محوری دارد که هوش انسانی را دارای ابعاد چندگانه ای می داند که باید در آموزش آنها را شناخت و بسط داد. هوشبهر یا آزمون های هوش سنتی براساس آزمونی به نام استانفورد بینه قرار دارند که براساس این ایده شکل گرفت که هوش یک استعداد واحد، غیر متغیر و ذاتی است.

Continue reading →

برنامه ریزی عصب شناختی زبان (NLP) اشاره به یک فلسفه آموزشی و مجموعه ای از تکنیک های آموزشی دارد که نخستین بار در اواسط دهه ۱۹۷۰ توسط جان گریندلر و ریچارد بندلر به عنوان صورت جایگزینی برای روان درمانی ابداع شد.

گریندلر (روانشناس) و بندلر (دانشجوی رشته زبان شناسی) علاقمند بودند بدانند که چگونه مردم همدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و چگونه رفتار افراد موفق را می توان تکثیر و نسخه برداری کرد. آنها به مطالعه روان درمانگران موفق پرداختند و به این نتیجه رسیدند که آنان از الگوهای مشابهی در ارتباط با مراجعان خود، و زبانی که مورد استفاده قرار می دادند، تبعیت می کردند؛ و اینکه آنان همگی باورهای مشابهی به خود و آنچه انجام می دادند، داشتند‘‘ (رول و نورمن ۱۹۹۷).

Continue reading →

رویکرد واژگانی

در سرتاسر این کتاب مشاهده کردیم که نقطه محوری در یک رویکرد با روش در آموزش زبان، همان دیدگاهی است که به ماهیت زبان مربوط می شود، و این خود باعث و به ماهیت زبان مربوط می شود و این خود باعث شکل گرفتن اهداف آموزشی، نوع برنامه درسی اتخاذ شده، و نحوه تأكید در تدریس کلاس درسی می شود. رویکرد واژگانی در آموزش زبان اشاره به رویکردی دارد که از این باور حاصل می شود که عنصر اصلی در یادگیری زبان و ارتباط، دستور زبان، نقش ها، مفاهیم، یا واحدهای دیگر طراحی و تدریس نیست؛ بلکه واژگانیعنی کلمه و ترکیب کلمهاست.

رویکردهای واژگانی در آموزش زبان نمایانگر باوری است که در آن واژگان نقش محوری در ساخت زبان، یادگیری زبان دوم، و کاربرد زبان دارد. در ضمن محوریت به واحدهای چند کلمه ای واژگانی با بخش ها داده می شود که به منزله یک عنصر واحد یاد گرفته و به کار برده می شوند. همچنین نظرية زبان شناختی نقش محوری تری برای واژگان در توصیف زبانی در نظر میگیرد.

زبان شناسی گشتاری زایشی – که قبلا نحو را کانون اصلی در نظر میگرفت – اکنون توجه بیشتری به واژگان و چگونگی قالب بندی، رمزبندی، و سامان یابی این واژگان می نماید. چامسکی که پدر مطالعات معاصر در نحو است، اخیر، دیدگاه واژگان موضوع اساسی است را در نظریه کمینه گرای زبان شناختی اتخاذ کرده است.

رویکرد واژگانی ـ مبحث پیشینه 

رویکرد واژگانی ـ مبحث المان های درسی

رویکرد واژگانی ـ مبحث: رویکرد: نظریه زبانی و نظریه یادگیری

رویکرد واژگانی ـ مبحث: رویه

رویکرد واژگانی ـ مبحث: نتیجه گیری

آکادمی پویا روشان دکتر عطایی