بازی زبانی، یادگیری زبان را آسان میکند: استفاده از داده ها برای تشخیص دسته شبه جنسیتی
چکیده
گفته میشود که تشخیص جنسیت تقریبا غیرممکن است مگر اینکه اسم ها سرنخ های صدایی یا معنایی قابل اعتماد و مرتبط ایجاد کنند. هرچند، دانش آموزان ممکن است از سرنخ های معنایی همچون مقاله های معین بهره ببرند تا نوع اسم های بدون علامت را حدس بزنند. در شعرها و آهنگ های کودکان این سرنخ های معنایی به شکلی بسیار ساختار یافته ارائه میشوند. ما تشخیص دسته شبه جنسیتی را در زبانی مصنوعی که سرنخ های معنایی انحصاری برای زیر مجموعه های شبه نوعی اش ایجاد میکرد، ارزیابی کردیم. ما افرادی را با داده های ساختاریافته یا غیر ساختاریافته که در یک متن، شعر، ملودی یا به شیوه یک شعر و ملودی آمده بود، آموزش دادیم. داده ساختاری به طرز چشم گیری تشخیص دسته شبه جنسیتی را آسان کرد. افرادی که به شیوه شعر و ملودی آموزش دیده بودند، شرکت کنندگانی که به شیوه نثر آموزش دیده بودند را شکست دادند، به خصوص وقتی داده ساختار یافته شده بود. شیوه های فقط شعر و فقط ملودی نتایج متوسطی بدست آوردند. بنابراین، داده های بسیار ساختار یافته ی ملودی و شعر اساسا تشخیص دسته شبه جنسیتی را آسانتر کرده و آنرا تبدیل به موردی برای استفاده در آهنگ های کودکان در تدریس زبان کرده است.
اهمیت
برای دانشجویانن آلمانی، به خصوص آنهایی که آلمانی را به عنوان زبان دوم می آموزند، استفاده درست از ضمایر یک چالش اساسی است. به نظر میرسد که آنها کشمکش بیشتری با مشق درست اسم ها تا زیر مجموعه های جنسیتی آن دارند که نسبتا در زبان آلمانی مبهم است. تسلط در جنسیت اسم ها کلید درک جمله است، بنابراین اگر نتوانید آنها را یاد بگیرید، میتواند اثرات اساسی اجتناب ناپذیر روی موفقیت آکادمیک داشته باشد. نحوه ی استفاده درست از ضمایر به یک چهارم از کودکانی که در آلمان بودند وزبان آلمانی را به عنوان زبان دوم یاد گرفته بودند ، داده شد. این مسئله مهم است که آنها به طرز مطلوبی طی فرآیند فراگیری شان در سنین پایین حمایت شده باشند.
ما بررسی کردیم که چطور فراگیری شباهت جنسیتی مبهم تابع اسم، در آلمانی و چند زبان دیگر مثل روسی میتواند به وسیله ی استفاده از داده آسان شود. به عنوان نقطه شروع، ما بازی زبانی را همانطور که در شعر ها ، اهنگ ها یا شعر های مهدکودک ها ی کودکان دیده میشود ، در نظر گرفتیم. آنها بسیار ساختار یافته ، از لحاظ ساختاری تکراری و اغلب داده های بسیار ساختار یافته را با اجرای یک شعر یا ملودی یا هر دو ترکیب میکنند. شاید این ویژگی ها، بازی های زبانی را نقطه شروعی عالی برای یادگیری و تدریس زبان ارائه دهند، اما هنوز هم این ادعا از طریق تجربه اثبات نشده است. ما در یک مطالعه یادگیری زبان تصنعی، نشان دادیم که ساختار داده ای، شعر و ملودی وسیله های موثری برای افزایش فراگیری زیر مجموعه های شبه جنسیتی است.
یافته های ما موردی روشن برای استفاده از شعرها و آهنگ های کودکان در تدریس و آموزش زبان است. به احتمال زیاد آنها این مورد را در زبانهای دیگر و دسته های گرامری دیگر که مثل جنسیت در زبان آلمانی مبهم هستند، به کار میبرند.
مقدمه
یکی از چالش های یادگیری زبان، بدست آوری دانش درباره ی اینست که چطور افعال و اسم ها را در یک زبان ناآشنا صرف کنیم. این دانشجو را ملزم میسازد تا نشانه های مرتبط برای صرف را بفهمد که به آنها تکواژ (کوچکترین واحد معنا دار زبان) نیز میگوییم و راجع به اینکه چه لغاتی مربوط به چه مجموعه ای از تکواژ های صرفی هستند. برای مثال، فعل های منظم در زبان انگلیسی به مجموعه ی خاصی از تکواژ ها مربوط هستند که اغلب به آنها به عنوان یک الگوی صرفی اشاره میشود که لازم است اطلاعاتی را راجع به زمان، تعداد و شخص نشان دهد.
معمولا زبانهایی که دارای علامت هایی برای نشان دادن جنسیت هستند مانند فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی یا روسی صرف های مختلفی از تکواژها برای هر جنسیت گرامری دارند. برای مثال، جدول ۱ سه حرف تعریف مشخص به آلمانی را که به هر جنسیت ( مردانه، زنانه، اجسام مفرد) مربوط است را ارائه کرده تا چهار اسم مفرد ( فاعلی، مضاف الیه، مفعولی، مفعول) را علامت گذاری کند. زیر مجموعه جنسیت ها و قوانینی که برای گذاشتن اسم ها در این زیرمجموعه ها وجود دارد بین زبانها بسیار متفاوت است.
Case | Gender Category | ||
Masculine | Feminine | Neuter | |
Nominative | der | die | das |
Genitive | des | der | des |
Dative | dem | der | dem |
Accusative | den | die | das |
وقتی دانشجو دارد زبانی را که برای نشان دادن جنسیت از علامت ها استفاده میکند ، یاد میگیرد، میتواند از سرنخ های متفاوتی برای تعیین جنسیت یک اسم استفاده کند. سرنخ های معنایی در فضای ساختاری-معنایی اسم وجود دارد که شامل تکواژهایی میشود که علامت جنسیت گذاری دارند مثل حرف های تعریف خاص یا ضمیرهایی که همراه اسم می آیند. برای مثال، در زبان ایتالیایی حرف تعریف (il) و (la) سرنخ های قوی مبنی بر این هستند که وقتی همراه اسم میایند آن اسمها به ترتیب مردانه و زنانه هستند ( دنسی (Danesi) ). در مقایسه سرنخ های اسمی ، سرنخ هایی هستند که بر مبنای معنا یا شکل اسم هستند برای مثال آواشناسی یا ساخت شناسی آن. در زبان ایتالیایی ساختار های آوایی بسیاری از اسم ها سرنخ هایی قوی برای تعیین جنسیت آنهاست، برای مثال اسم هایی که به -a ختم میشوند مونث هستند و اسم هایی که با -o ختم میشوند در بیشتر موارد مذکر هستند ( دنسی ، سال ۲۰۱۲). در زبان آلمانی تکواژ های اقتباس شده مثل ung ، heit ، یا er ، که یک فعل یا صفت را به اسم تبدیل میکند یکی از سرنخ های اسم های غیر مبهم را در این زبان تشکیل میدهد. در واقع آنها جنسیت ساختار اقتباس شده را تعیین میکند که اگر به ung و heit ختم شود مونث و اگر به er ختم شود مذکر است.
Untersuch-ung | Schon-heit | Lehr-er |
Investiage-NMLZ;F | beautiful-NMLZ;f | teach-NMLZ;M |
‘investigation’ | ‘beauty’ | ‘teacher’ |
سیستم های جنسیتی زبانهایی مثل ایتالیایی ، که سرنخ های اسمی غیر مبهم زیادی برای جنسیت اسم ها دارد اغلب در مقایسه با زبانهایی مثل آلمانی برای یادگیری نسبتا آسانتر است که سیستم جنسیتی آن سرنخ های اسمی کمتری دارد و دانشجویان را ملزم میکند تا بیشتر از سرنخ های معنایی استفاده کنند. ( بروکس (Brooks)، برین (Braine) ، کتلانو (Catalano)، برودی (Brody) و سوهالتر (Sudhalter) (1993) ، مک وینی (MacWhinney) ، لین بچ (Leinbach)، تارابان (Taraban) و مک دونالد (McDonald) ، (۱۹۸۹) ؛ ونگر (۱۹۹۵)، (Wegener) .
در مطالعه حال حاضر هدف ما اینست که بفهمیم آیا کاربرد ارائه داده در طی آموزش میتواند فراگیری تشخیص جنسیت را در یک زبانی که برای تعیین جنسیت از علامت ها استفاده میکند، که تنها سرنخ های معنایی ایجاد میکند و هیچ سرنخ اسمی ایجاد نمیکند، آسان کند یا خیر.