طرح درسی
برای اینکه رویکردی به روش منتهی شود، لازم است یک طرح درسی برای نظام آموزش بنا نهاده شود، طرح درسی از تحلیل روش است که در آن این موارد را مدنظر داریم:
(الف) اهداف یک روش کدام ها هستند؛
(ب) محتوایی زبانی چگونه گزینش شده و در درون روش سازماندهی شده اند (یعنی، الگوی برنامه ی درسی که آن روش اتخاذ می کند)؛
(ج) انواع تکالیف یادگیری و فعالیت های تدریسی که آن روش آنها را تجویز می کند؛
(د) نقش زبان آموز؛
(ه) نقش معلم؛
(و) نقش مطالب آموزشی؛
اهداف
نظریه های مختلف زبانی و نظریه های یادگیری زبان بر کانون توجه یک روش تاثیر می گذارند؛ بدین معنا که آنها معین می کنند که یک روش به چه اهدافی باید دست یابد. با وجود این، مشخص کردن اهداف خاص یادگیری، محصول طرح درسی است و نه رویکرد. برخی روش ها عمدتاً تاکید بر مهارت های کلامی دارند و مهارت های خواندن و نوشتن را ثانویه فرض می کنند که خود مشتق از مهارت کلامی هستند. برخی روش های دیگر تاکید بر آموزش مهارت های عام ارتباطی دارند و اولویت بیشتری به توانایی بیان معنادار و فهماندن صحبت دارند تا صحت دستوری یا تلفظ دقیق. روش های دیگر تاکید بیشتری بر دستورزبان صحیح و تلفظ درست از شروع کار دارند. بعضی روش ها تاکید بر تدریس دستورزبان و واژگان پایه ی یک زبان دارند. بعضی دیگر ممکن است اهداف خود را بیشتر از لحاظ رفتارهای زبانی و نه زبان شناختی تعیین کنند (یعنی از لحاظ فرایندها یا توانایی هایی که انتظار می رود زبان آموز در نتیجه ی آموزش کسب کند). برای مثال، گاتگنو چنین اظهار می دارد:
“یادگیری به معنای انباشت دانش نیست، بلکه به منزله ی وسیله ای برای یادگیرنده ی کارآمدتر شدن در آن رشته ای که دخیل است، می باشد”(۱۹۷۲، ص ۸۹).
این هدف فرایندگرا می تواند در تقابل با اهداف فرایندگرا یا محصول گرایانه ی روش سنتی تر قرار بگیرد. به آن اندازه که یک روش دارای اهداف فرایندگرا یا محصول گراتر باشد، به همان اندازه نیز تاکید بر روی فراگیری واژگان و تبحر دستورزبانی، و همچنین چگونگی برخورد با خطاهای دستوری یا تلفظی در آن روش مشخص می شود. بسیاری از روش ها که ادعا می کنند که در اصل فرایندگرا هستند، در واقع توجه عمده ای به یادگیری دستوری و واژگانی؛ و همچنین دستورزبان و تلفظ صحیح دارند.
انتخاب محتوا و سازماندهی محتوا: برنامه ی درسی
همه ی روش های آموزش زبان در برگیرنده ی استفاده از زبان مقصد هستند. بنابراین تمامی روش ها متضمن تصمیم های آشکار یا پنهانی درباره ی نحوه انتخاب عناصر زبان (کلمات، الگوهای جمله، زمان ها، ساخت ها، نقش ها، موضوع ها، و غیره) هستند، که باید در یک دوره ی درسی یا یک روش مورد استفاده قرار بگیرند. تصمیمات مربوط به انتخاب محتوای زبان، هم مربوط به موضوع و هم مربوط به زبان می شود. به عبارت ساده تر، شخص تصمیماتی راجع به اینکه درباره ی چه چیزی صحبت می کنید (موضوع)، و چگونه درباره ی آن صحبت کند (زبان)، اتخاذ می کند. برای مثال، دوره های ‘انگلیسی برای اهداف ویژه’ الزاماً تاکید بر موضوع دارند. روش های ساخت محور، از قبیل’آموزش زبان موقعیتی’ و ‘روش شنیداری – گفتاری’ ضرورتاً متمرکز بر ساختار هستند. روش ها معمولاً از لحاظ نوع زبان و موضوع مربوط به خودشان که بر اساس آنها تدریس زبان باید سازماندهی شود، و اصول مورد استفاده در توالی بندی محتوا در خلال یک دوره ی درسی، باهم متفاوتند. مطالب محتوایی باید متضمن اصول گزینش (مک کی (Mackey)، (۱۹۶۵) باشند که در نهایت برنامه ی درسی اتخاذ شده در یک دوره ی درسی و همچنین مطالب آموزشی مورد استفاده را، به همراه اصول درجه بندی محتوایی که آن روش اتخاذ می کند، شکل می دهند. در دوره های درسی دستورمحور، توالی بندی و درجه بندی عموماً برحسب دشواری عناصر یا بسامد آنها تعیین می شود. در دوره های درسی ارتباطی یا نقش گرا ( برای مثال، برنامه های ‘انگلیسی برای اهداف ویژه’) توالی سازی می تواند برحسب نیازهای ارتباطی زبان آموزان صورت بگیرد.
برنامه ی درسی
به طور سنتی عبارت برنامه ی درسی برای عطف به شکل معین شده ی محتوای زبانی در طی یک دوره ی درسی و یا یک روش، به کار می رود. پس لاجرم این عبارت رابطه ی تنگاتنگی با روش هایی دارد که محصول محور هستند و نه آن روش هایی که فرایند محور هستند. برنامه های درسی و اصول برنامه های درسی ‘روش شنیداری – گفتاری’، ‘ساخت گرا – موقعیتی’، و ‘روش های مفهومی-نقشی’؛ و همچنین رویکرد های ‘انگلیسی به عنوان زبان دوم’ در طرح ریزی برنامه زبانی را می توان با آسانی تشخیص داد. مبنای برنامه ی درسی روش های ‘موقعیتی’ و ‘شنیداری – گفتاری’ شامل فهرستی از عناصر دستوری و ساخت ها است که اغلب به همراه فهرستی از عناصر واژگانی ارائه می شوند (فرایز و فرایز(Fries and Fries)(1961)؛ الکساندر(Alexander)، آلن(Allen)،کلوز(Close)،واونیل(O’Neill) (1975))، برنامه های درسی ‘مفهومی – نقشی’ با ویژگی محتوای ارتباطی یک دوره ی درسی از لحاظ نقش ها، مفهوم ها، موضوع ها، دستورزبان، و واژگان، مشخص می شود. چنین برنامه های درسی ای معمولاً از قبل از تدریس مشخص و معین می شوند، و به همین دلیل نیز به آنها “برنامه های درسی پیشین” می گویند.
شماری از طبقه بندی انواع برنامه های درسی در آموزش زبان مطرح شده است؛ برای مثال، یالدن(Yalden)(1987)، لانگ و کروکس(Long and Crookes)(1992)، و براون(Brown)(1995).( براون(۱۹۹۵، ص ۷) فهرستی از هفت نوع برنامه ی درسی اصلی را به این ترتیب ارائه می دهد: فهرستی از هفت نوع برنامه ی درسی اصلی را به این ترتیب ارائه می دهد:
- ساختگرایی
- موقعیتی
- موضوعی
- نقشی
- مفهومی
- مهارت محور
- تکلیف محور
و معمولاً می توان آنها را به رویکردها و یا روش های معینی مرتبط کرد: ‘شفاهی/موقعیتی’ (موقعیتی)؛ ‘شنیداری – گفتاری’ (ساختگرایی)، ‘آموزش ارتباطی زبان’ (مفهومی – نقشی)، ‘آموزش تکلیف محور’ (تکلیف محور). با وجود این، برای برخی از رویکردها و روش های توصیف شده در این کتاب، مجبور به استنباط برنامه های درسی آنها شدیم، زیرا هیچ ویژگی صریح مربوط به برنامه ی درسی برای آنها ارائه نشده است. این موضوع به ویژه هنگامی صدق می کند که سازماندهی محتوا(و نه سازماندهی زبان یا نکات آموزشی) تعیین کننده ی طرح برنامه ی درسی است؛ همچنان که در مورد ‘آموزش محتوامحور’ مشاهده می شود.
با وجود این، عبارت برنامه درسی درروش های فرایند محور کمتر به کار می رود. در این روش ها ملاحظات مربوط به محتوای زبانی اغلب اهمیت فرعی دارند. برای مثال، ‘یادگیری مشاوره ای’ هیچ برنامه ی درسی به این معنا ندارد. هم زبان و هم موضوع از پیش مشخص معین نشده است. زبان آموزان خودشان محتوا را از طریق گزینش موضوعی که می خواهند ارجع به آن صحبت کنند، انتخاب می کنند. سپس این موارد به زبان مقصد برگردانده می شود و به منزله ی مبنایی برای تعامل و تمرین زبانی به کار می رود. برای پی بردن به اینکه محتوای زبانی ایجاد و تمرین شده در خلال یک دوره ی درسی بر مبنای اصول ‘یادگیری مشاوره ای’ چه بوده است، لازم است که درس ها را روی نوار ضبط کرد و بعدها مشخص کرد که کدام عناصر زبانی آموخته شده است. این همان “رویکرد پسین” در مشخص کردن برنامه ی درسی است؛ بدین معنا که برنامه ی درسی از بررسی کردن پادمان های درسی تعیین می شود. در مورد روش هایی مانند ‘طریق خاموش’ و ‘پاسخ کاملاً فیزیکی’، بررسی پادمان های درسی، کتاب های راهنمای معلمین، و کتب درسی منتج از آنها، مشخص کننده ی این است که برنامه ی درسی موجود در آنها به طور سنتی برنامه های درسی واژگانی – دستوری است. هر دوی آنها تاکید شدید بر دستورزبان و دقت و صحت دستوری دارند.