اثرات آهنگ و ملودی روی علاقمندی به کلام
آهنگ ها و آواهای کودکانه به علت حالت ریتمی و موسیقی و تکراری بودن و در صورتیکه آهنگ باشند به خاطر سادگی صدا ها آ برای درک اسان هستند. کودکان این ویژگی ها را دوست دارند و از خواندن و بازی با زبان لذت میبرند. این قابل درک است که افزایش علاقمندی باعث میشود تا شرکت کنندگان داده های زبانی را با دقت بیشتر پردازش کنند و آنها را بهتر به خاطر بسپارند.
(۲۰۱۳، Obermeyer et al) در تحقیقی راجع به سخنوران بالغ نشان داد که کلام آهنگین و وزنی دوست داشتنی تر از زبان نثر درک میشود. آنها با استفاده از مقیاس علاقمندی پنج ستونه گوناگونی لغت واقعی و لغت بی معنی، آهنگ ها و شعرهای وزنی را در مقایسه با آنهایی که غیر آهنگی و غیر وزنی هستند و گوناگونی غیرآهنگی و غیر وزنی شعرها ارزیابی کردند.
این ارزیابی ها از ۴ زاویه انجام شد:
a) میزان علاقمندی شرکت کنندگان (از خیلی بد به خیلی خوب)
(b) شدت خود ارزیابی پاسخ های احساسی انها ( از ضعیف به قوی )
c) احساسی که آنها از متن گفتاری دریافت میکنند
d) احساس درک شده ی آنها ( از خیلی منفی تا خیلی مثبت)
نتایج این ارزیابی ها باعث روشن شدن این مقوله شد که وزن و آهنگ میزان علاقمندی را افزایش میدهد. شرکت کنندگان احساس درک شده شان را به خاطر آهنگ بیشتراز متون بدون اهنگ ارزیابی کردند، به خصوص وقتی این یافته ها بر این اذعان دارد که آهنگ، مثل ملودی میتواند یک پاسخ احساسی مثبت و میزان علاقمندی به یک متن گفتاری را افزایش دهد. ممکن است متون آهنگین دوست داشتنی تر از متون بدون وزن درک شود زیرا زیر و بمی آهنگی آن یک حالت جدیدی از اجرای ملودی ارائه میدهد (Heffner & Slevc, 2015; Lehrdahl, 2001).
اثرات اهنگ و ملودی روی پردازش زبانی
از لحاظ پردازش وزنی، آهنگی یا حتی حالت آواز خواندن مدارکی وجود دارد که هجاهای گفتار موزون که با ریتم هستند، بهتر از آنهایی که بدون ریتم هستند درک میشوند.
(۲۰۱۲ ،Cason and Schön) نشان دادند که شرکت کنندگان فرانسوی که در کار کنترل آوایی درگیر بودند، وقتی یک هجا را با ریتم تولید میکردند، بدون توجه به نوع وزن آنها، آواها را سریعتر از وقتیکه بدون ریتم تولید میکردند، تشخیص میدادند;
Binary: weak– strong
Ternary: weak–weak–strong
آنها همچنین دریافتند که شرکت کنندگانی که وزن شعری دوتایی یا سه تایی را آماده کرده بودند یک موج P300 را به نمایش گذاشتند. وقتی لغت مقصد با آن وزن شعری تناسب نداشت، نشان میداد که شرکت کنندگان وزن شعری اول و مقصد را پردازش کرده اند.
(Cason, Astésano, and Schön، ۲۰۱۵) نتایج یکسانی را گزارش کردند، مبنی بر اینکه شرکت کنندگان در امر قضاوت یک آوا اجرای بهتری داشتند وقتی زبان مقصد به صورت ریتمیک با اولی تناسب داشت تا وقتی که این تناسب را نداشت. وقتی شرکت کنندگان نه تنها از لحاظ درکی بلکه با تقلید شفاهی پریم ها در آهنگ اصلی میتوانند از این مزیت استفاده بیشتری ببرند;
( e.g., saying “ba-ba-KA-ba-ba-KA” for a weak–weak– strong–weak–weak–strong sequence)
(Ludke, Ferreira, and Overy، ۲۰۱۴) دریافتند، افرادی که در امر یادگیری یک عبارت مرتبط دوتایی در یک زبان خارجی (Hungarian) شرکت کرده بودند، وقتی داده های ملودیک را در آموزش تقلید کردند اجرای بسیار بهتری داشتند ( برای مثال وقتی به آواز گوش دادند و آنرا خواندند)، تا زمانیکه شعر ساده یا زبان ریتمیک را تقلید میکردند. وقتی که اینکار به زبان انگلیسی اجرا شد که همان زبان اصلی شرکت کنندگان بود، نتایج یکسانی بدست نیامد. این یافته ها نشان میدهد که وقتی زبان داده نا آشنا است یا وظیفه ی سختی است ، داده آوازی میتواند یادآوری لغت به لغت داده آوایی را افزایش دهد.
اگر علاقه مند به مطالعه در مورد اثرات آهنگ و ملودی روی یادگیری زبان هستید، کلیک کنید.