به صورت غیر صریح
جدا از اثرات کوتاه مدت روی یادآوری شفاهی، داده های ارائه به شکل ملودی یا آهنگین میتواند اثری مثبت روی فراگیری بخش ها و دسته های زبانی داشته باشد. با این وجود مثل شعر، ملودی ها و آهنگ ها نیز موقتا سازماندهی شده اند و گوناگونی آنها در زیر و بمی، کم و زیادی صدا و لحن ترکیب شده اند(Fonseca Mora, 2000; McMullen & Saffran, 2004), که به عنوان سرنخ در یادگیری زبان به کار میرود. بنابراین، این قابل درک است که ارائه داده زبانی به صورت آهنگین یا ملودی یادگیری زبان را افزایش میدهد.
تحقیقاتی که به یادگیری موزیکال و بخش زبانی به صورت جداگانه نگاه کرده است نشان میدهد که بزرگسالان و نوزادان به احتمالات انتقالی در هر دو حیطه حساس هستند. این احتمالات انتقالی به طور خاص راجع به محدودیت های ساختاری، اطلاع دهنده هستند و به نظر میرسد که بزرگسالان و نوزادان از آن برای شباهت موزیک و گفتار بخشی استفاده میکنند ( Aslin, Saffran, Newport, 1998; Saffran, Aslin, & Newport, 1996; Saffran, Johnson, Aslin, & Newport, 1999; Saffran, Newport, & Aslin, 1996).
سرنخ های عروضی
برای مثال، شرکت کنندگان در یادگیری زبان و موزیک از سرنخ های عروضی استفاده میکنند مثل ریتم، تاکید در بخش های مختلف کلمه یا زیر و بمی صدا (Hirsh-Pasek et al., 1987; Jusczyk & Krumhansl, 1993). مدارکی وجود دارد که میگوید یادگیری غیر صریح ملودی ها انتظارات شنوایی ایجاد میکند ( Tillmann & Poulin-Charronnat, 2010; Ettlinger, Margulis, & Wong, 2011) و این انتظارات وقتی سود بخش هستند که این ملودی ها با بخش های زبانی داستان همراه میشوند، و بسیار شبیه به انتظارات ریتمیک روی کنترل آوایی اثر میگذارد که در بالا راجع به ان بحث کردیم (Cason & Schön, 2012; Ludke et al., 2014).
در واقع ((Schön et al., (2008) نشان داده است که موزیک میتواند فراگیری محدودیت های لغت را آسان کند. در آزمایش آنها شرکت کنندگان به رشته ای از لغت های سه سیلابه ی مصنوعی ترکیب شده گوش دادند که شامل هیچ سرنخ شنوایی در مورد محدودیت های لغت نمیشد. شرکت کنندگان به منظور بخش کردن لغت های تکی باید وابسته به احتمالات انتقالی باشند که بین لغت ها بیشتر است.
این رشته های لغت هم به صورت گفتار ترکیبی ( آزمایش ۱ ) و یا به صورت آواز ترکیب انجام شد که هر سیلاب برای تعیین یک طول پرتاب خاص بود. در مرحله آزمایش۲ تنها شرکت کنندگانی که در معرض ورژن آوازی رشته لغت ها بودند توانستند لغت ها را از غیر لغت ها تشخیص دهند. اثر مثبت داده ملودی وقتی اطلاعات زبانی و ملودیکی از یکدیگر جدا شد ، و نقشه طول پرتاب سیلاب های متغیر به کار رفت به طوریکه هیچ همبستگی بین احتمالات انتقالی زبانی و ملودیکی وجود نداشت ، هنوز هم دیده میشود ( آزمایش ۳ ).
این نشان میدهد که ارائه یک ملودی به تنهایی میتواند یادگیری زبان را آسان کند. هرچند اگر بخواهیم نقادانه بگوییم، بهترین نتایج از شرکت کنندگانی بدست آمد که نقشه های طول پرتاب سیلاب کاملا متناسب را در طی آموزش دریافت کرده بودند. این میگوید که احتمالات انتقالی که همبستگی دارند به اثر مثبت ارائه یک ملودی اضافه کرده است. با توجه به قافیه، مطالعات قبلی نشان داده است که آگاهی از قافیه مربوط به توانایی های زبانی است مثل تولید صدا (Mann & Foy, 2007)، درک آوایی (Foy & Mann, 2001) و آگاهی از ریتم (Wood, 2006). همچنین حمایت رو به رشدی برای ارتباط آگاهی از قافیه با توانایی های خواندن و تلفظ وجود دارد ( e.g., Bryant, MacLean, & Bradley, 1990 Wood & Terrell, 1998) . هرچند تاکنون هیچ تحقیقی نقش توانایی های قافیه ای را برای یادگیری معنایی واژه ای ارزشیابی نکرده است.
به طور خلاصه این احتمال وجود دارد که وزن، قافیه و ملودی به عنوان کمک های حفظی عمل کنند (Wallace, 1994) و در یادگیری و پردازش زبان به عنوان کمکی باشند، مثل ملودی هایی که در طول خطوط یک آهنگ سرنخ هایی ایجاد کند، حد فاصل طول پرتاب در یک خط، و تعداد بخش های سخن در یک خط.
یادآوری لغت به لغت با ملودی
این کار میتواند یادآوری لغت به لغت و تعیین سرنخ های مرتبط به ساختار که در داده هستند را افزایش دهد. همچنین قافیه ها وقتی به صورت ریتمی و با فاصله گفته میشوند، بیشتر این سرنخ ها را ایجاد میکنند (Lehrdahl, 2001). سخن گفتن به صورت ریتم وار احتمالا برای فرایند گرامری لغات مرتبط یا بخشی از لغاتی سودمند است که در نثر اغلب بدون آهنگ و آوا درک میشوند. جالب توجه است که بدانید در اصل هم ملودی و هم قافیه گوناگونی بیشتری از نثر دارند. هرچند، در شعر ها و آهنگ های کودکانه، این گوناگونی تا جایی محدود است که الگوهای خاص ریتمیک و ملودیک در بندها یا خط ها تکرار میشوند.
بعضی از نویسندگان گفته اند که اجرای داده در یک وزن شعری، قافیه یا مدل ملودیکی اطلاعات زیادی را فراهم میکند و سیگنال های زبانی را بیش از حد باز میکند (Racette & Peretz, 2007; Wallace, 1994). هرچند اگر اینطور بود آهنگ ها و شعر های کودکانه از معروفیت کمتری برخوردار بودند. (Thiessen and Saffran ،۲۰۰۹، صفحه ۲۳۱) گفته اند که یک امکان این است که سیستم های طبیعی مثل موزیک و زبان، برای نوزادان با سطحی نسبتا دشوار اجرا شود; به میزانی که اسان کننده باشد نه شکست دهنده. شاید سیستم های زبانی و موزیکال طبیعی با نسل موفقیت آمیز زبان آموزان شکل گرفته باشد، به صورتیکه به خوبی برای زبان آموزان نوزاد تنظیم شده باشد.
اگر علاقه مند به مطالعه در مورد اثرات آهنگ و ملودی روی علاقمندی به کلام هستید، کلیک کنید.