هر چقدر هم که زبان انگلیسی بلد باشید باز هم برای صحبت کردن شیوا و رسا به زبان انگلیسی باید از اصطلاحات بهره ببرید . مکالمات رومزه نیز به نوعی وابسته به اصطلاحات است . مثلا کمتر پیش می آید که بگوییم : ” من رو انقدر اذیت نکن که عصبانی بشوم” اما در مکالمات روزمره می گوییم که ” اون روی سگ منو بالا نیار ! ” موارد زیر به شما کمک میکند که راحت تر اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیرید و معنی آنها در زبان فارسی را درک کنید

برای مشاهده دسته های دیگر اصطلاحات کلیک کنید 

Take one’s word for it

اعتماد کردن به حرف کسی بدون اطلاع از صحت آن

Example:

Take my word for it, she still loves you!

Mum’s the word

شتر دیدی ندیدی

Example:

I don’t want anyone to know I’m pregnant yet, so mum’s the word.

Let me get this straight

بگذار ببینم درست فهمیدم

Example:

Let me get this straight – am I paying for this? 

Let sth slip

ناخواسته چیزی را گفتن، از دهنم در رفت

Example:

John let it slip that he’d gotten married.

Get a word in edgeways

فرصت صحبت کردن نداشتن برای اینکه طرف مقابل بدون توقف در حال صحبت کردن است. 

Example:

Rosa was talking so much that nobody else could get a word in edgeways!

At cross purposes

سوء تفاهم 

Example:

I think we’ve been talking at cross purposes – I meant next year, not this year.

Play your cards close to your chest

مخفیانه و پنهانی عمل کردن

Example:

You never quite know what Barry’s going to do next – he keeps his cards very close to his chest.

To put someone in the picture

کسی را از مساله ای آگاه کردن

Example:

His lawyer put him in the picture about what had happened since his arrest.

Give the game away

بند را آب دادن، ناخواسته چیزی را فاش کردن

Example:

It’s a secret, so don’t give the game away, will you?

(A tall story (or tale

داستانی دور و دراز که اغلب باور آن مشکل است.

Example:

After dinner she told me a tall story about her pet.

5/5 (1 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *