هر چقدر هم که زبان انگلیسی بلد باشید باز هم برای صحبت کردن شیوا و رسا به زبان انگلیسی باید از اصطلاحات بهره ببرید . مکالمات رومزه نیز به نوعی وابسته به اصطلاحات است . مثلا کمتر پیش می آید که بگوییم : ” من رو انقدر اذیت نکن که عصبانی بشوم” اما در مکالمات روزمره می گوییم که ” اون روی سگ منو بالا نیار ! ” موارد زیر به شما کمک میکند که راحت تر اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیرید و معنی آنها در زبان فارسی را درک کنید

برای مشاهده دسته های دیگر اصطلاحات کلیک کنید 

Keen on

علاقه ی زیادی به چیزی داشتن

Example:

She’s very keen on actors.

Be crazy about someone/something

علاقه ی شدیدی داشتن به کسی یا چیزی

Example:

She’s crazy about an actor.

Got a crush on

حس رمانتیک به کسی داشتن

Example:

She’s got a crush on an actors.

Got a soft spot for

نسبت به کسی مهر و محبت ویژه داشتن

Example:

She’s got a soft spot for him. 

Got a thing about

علاقه ی زیادی به چیزی داشتن یا از چیزی متنفر بودن

Example:

 She’s got a thing about spiders, she won’t go near them.

To fancy someone

فکر کردن درباره ی کسی به طور هوسبازانه

Example:

He fancies my friend.

Fall for someone

عاشق کسی شدن

Example:

She’s fallen for an actor.

Not think much of sth/sb

علاقه ای به چیزی نداشتن

Example:

I don’t think much of this techno music.

Wouldn’t be seen dead with someone/something

از چیزی متنفر بودن

Example:

She wouldn’t be seen dead with an actor. 

Head over heels in love with

یک دل نه صد دل عاشق کسی شدن

Example:

She’s fallen head over heels in love with an actor.

Sick of the sight of someone

چشم دیدن کسی را نداشتن

Example:

She’s sick of the sight of him.

Being in someone’s bad books

کسی را ناراحت کردن

Example:

He can’t come to the party, he’s in her bad books at the moment.

Gives me the creeps

چندشم میشه

Example:

He gives her the creeps. She doesn’t like him.

On the same wavelength

طرز فکر یکسانی داشتن با یکدیگر، با هم تفاهم داشتن

Example:

They’re on the same wavelength. 

5/5 (1 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *