آزمون گرامر
Continue reading →Month: مرداد 1397
در این صفحه میتوانید آزمون های مختلفی را تجربه کنید . تعداد آزمون ها در حال افزایش است پس سعی کنید هر چند وقت یکبار به اینجا سر بزنید .
Continue reading →مشخصههای توزیعی both، either و neither درمورد پراکندگی بین یک جفت مفعول هستند. معمولا این کلمات نمیتوانند برای اشاره به گروههایی با تعداد سه مفعول یا بیشتر به کار روند. همچنین برای اشاره به گروههای نامحدود به کار نمیروند. این مشخصهها تنها برای اسامی قابل شمارش استفاده میشوند.
Continue reading →صفات اشاره other و another به ماهیتی متفاوت، باقی مانده یا اضافه اشاره دارد. قبل از اسم جای میگیرند. The other به خاطر تفاوت در کاربرد آن، با این دو کمی متفاوت است.
Continue reading →اعداد اصلی (یک،دو،سه،…) صفاتی هستند که به کمیت اشاره دارند، و اعداد ترتیبی (اول،دوم،سوم،…) به پراکندگی اشاره دارند. ….
Continue reading →هر چقدر هم که زبان انگلیسی بلد باشید باز هم برای صحبت کردن شیوا و رسا به زبان انگلیسی باید از اصطلاحات بهره ببرید . مکالمات رومزه نیز به نوعی وابسته به اصطلاحات است . مثلا کمتر پیش می آید که بگوییم : ” من رو انقدر اذیت نکن که عصبانی بشوم” اما در مکالمات روزمره می گوییم که ” اون روی سگ منو بالا نیار ! ” موارد زیر به شما کمک میکند که راحت تر اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیرید و معنی آنها در زبان فارسی را درک کنید
Have your heart in your mouth
دل تو دلم نیس، اضطراب زیادی دارم
Example:
My heart was in my mouth when I opened the letter.
Pull a face
قیافه گرفتن
Example:
Anna pulled a face at that girl.
Feeling low
ناراحت و دپرس بودن
Example:
I’m feeling low today.
At a loose end
بیکارم،حوصلم سر رفته
Example:
Jane has been at loose ends since she lost her job.
On cloud nine
در آسمان هفتم سیر کردن – خوشحالی زیاد
Example:
Ever since she got her promotion at work, she’s been on cloud nine
Thrilled to bits
بسیار خوشحال شدن، در پوست خود نگنجیدن
Example:
I’m thrilled to bits to hear that you’re gonna have a baby.
Over the moon
از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن
Example:
Caroline must be pleased with her new job – she’s over the moon
Let her hair down
با خیال راحت خوش گذرانی کردن
Example:
She was able to let her hair down and have fun in the weekend.
In stitches
خنده ی شدید
Example:
He had us in stitches with his jokes.
Down in the dumps
دمغ و دپرس بودن
Example:
After losing the student election, Jack really felt down in the dumps.
Walking on air
در آسمان ها سیر کردن
Example:
I’ve been walking on air since I got engaged.
In one’s element
توی کاری خوب بودن
Example:
my mother is in her element in the kitchen and can make any dish.
In a rut
یکنواخت و تکراری
Example:
My life has gotten into a rut.
In a cold sweat
عرق سرد به هنگام هراس
Example:
He stood there in a cold sweat waiting for something to happen.
Fed up
بیزار شدن از چیزی
Example:
I am fed up with this job, and I’ve decided to quit.
معمولا Pre-determiner ها قبل از یک حرف نکره + صفت + اسم میآیند، تا نظری را درباره اسم موردنظر بیان کنند. Such و What برای بیان شگفت زدگی یا دیگر احساسات به کار میروند.
Continue reading →
No comments yet