هر چقدر هم که زبان انگلیسی بلد باشید باز هم برای صحبت کردن شیوا و رسا به زبان انگلیسی باید از اصطلاحات بهره ببرید . مکالمات رومزه نیز به نوعی وابسته به اصطلاحات است . مثلا کمتر پیش می آید که بگوییم : ” من رو انقدر اذیت نکن که عصبانی بشوم” اما در مکالمات روزمره می گوییم که ” اون روی سگ منو بالا نیار ! ” موارد زیر به شما کمک میکند که راحت تر اصطلاحات انگلیسی را یادبگیرید و معنی آنها در زبان فارسی را درک کنید

برای مشاهده دسته های دیگر اصطلاحات کلیک کنید 

It’s beyond me.

 از فهم من خارجه، در درکش مشکل دارم

Example:

It is beyond me to understand the tasks of this job.

I haven’t a clue.

(I don’t have a clue)

هیچ ایده ای ندارم.

Example:

I haven’t a clue what he’s talking about. 

I’m out of my depth.

دانش کافی برای این کار ندارم.

Example:

I’m out of my depth in this field. 

I know it inside out.

زیر و بمش رو بلدم

Example:

I know this book inside out. 

I’ve got the hang of it.

قلقش دستم اومده

Example:

Do you know how to do it? Yes, I’ve got the hang of it.

I’m quick on the uptake. 

زود یاد می گیرم

Example:

You can trust me with this job, I’m quick on the uptake. 

I can turn my head to anything. 

استعداد هر کاری رو دارم

Example:

I need someone who can turn his head to anything for this job. 

It went over my head.

اصلا متوجه نشدم

Example:

It went over my head, can you repeat it again?

I found my feet.

از پس کار براومدم

Example:

It took a while, but I finally found my feet in my new job. 

I couldn’t make head nor tail of it. 

هیچی ازش سر در نیاوردم.

Example:

Would you read this article? I couldn’t make head nor tail of it.

To be on the ball

کاردان بودن

Example:

My assistant is always on the ball and manages my schedule well.

Not miss a trick

هیچ موقعیتی را از دست ندادن

Example:

She never misses a trick. 

0/5 (0 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *