منشاء خرافات
منشاء خرافات تقریبا هر شخصی به یک یا چند خرافه باور دارد، این نوشته را بخوانید تا منشاء خرافات مورد علاقه تان را پیدا کنید _ یا شاید باید بگوییم کمتر مورد علاقه تان؟!
– آیا عدد سیزده بد شگون است؟ چرا افرادی که نمک می ریزند بر روی شانه دیگران این کار را انجام می دهند؟
– آیا گربه های سیاه شیطان هستند؟
– آیا یک آینه میتواند روح شما را سرقت کند؟
نه، دانشمندان این خرافات را رد کرده اند، درعین حال مردم گهگاه آن ها را بدون هیچ پرسشی باور می کنند. چگونه آن ها به وجود آمده اند؟ عدد سیزده مدتهاست که بد شگون مطرح شده است
سیزده به عنوان عدد متمرکز در عقاید ساحره ها پنداشته می شد.
اینها ظاهرا ارواح شروری بودند که مذهب را با فحاشی به سرسپردگان شیطان نافرمانی می کنند. سیزده همچنین عدد ایده عالی برای ملاقات ها و گردهمایی های ساحره ها بود. به دلیل همین شهرت شیطانی عدد سیزده بعضی از ساختمان ها سیزدهمین طبقه را نداشتند وشماره طبقات از دوازده به چهارده تغییر می کرد.
تعداد زیادی از مردم باور دارند که جمعه بد شگون است، به دلیل اینکه آن روزی از هفته بود که مسیح درآن به صلیب آویخته شد. وقتی که جمعه مصادف شود با سیزدهم ماه، ما به یک روز فوق العاده بدشگون می رسیم. در هر حال همه جمعه ها به عنوان روزی که بد شانسی می آورد شناخته شده اند. در روز جمعه ۱۰ می سال ۱۸۸۶ یک فاجعه ی تجاری در لندن، معروف به جمعه سیاه، بسیاری از مردم را بیچاره و فقیر کرد.
بر خلاف عدد سیزده و روز جمعه، نمک خوش یمن به حساب می آمد. نمک برای نگهداری غذا به کار می‌رفت و مردم اعتقاد داشتند ارواح بد را دور میراند. اگرچه گمان میشد که ریخته شدن نمک می تواند شیطان را دعوت کند. در واقع، افتادن نمکدان می توانست افراد خونسرد در حال غذا خوردن را به شدت عصبانی کند. برای جلوگیری از بدشانسی، نمک را در دست راست خود نگه می داشتند (سمت ارواح خوش یمن هر شخص) و بر روی شانه چپشان می ریختند . هرکسی که از این کار سر باز می زد خود را در معرض تهاجم روح شیطانی که در سمت چپ همیشه در کمین بود قرار می داد.
گربه ها همواره جایگاه خاصی در خرافات ما داشته اند. در حالی که مصریان باستان گربه ها را می پرستیدند. این مخلوقات سرنوشتی نحس در اروپا داشتند. منعکس شدن نور از چشمان گربه ها در شب باعث شده بود اروپاییان قرون وسطی گمان کنند که حیوانات ارواح شیطانی هستند. گربه ها به عنوان همنشینان ساحره ها شناخته شده بودند و بعضی افراد حتی اعتقاد داشتند یک گربه بعد از ۷ سال خدمت رسانی احتمالا می تواند یک ساحره شود.
از آنجا که رنگ مشکی رنگ شیطان است، گربه های سیاه ترس شدیدی را به مردم القا می کردند. اگر کسی شبی به هنگام پیاده روی با یک گربه سیاه در مسیرش روبه رو می شد مطمئن بود که یک شیطان را ملاقات کرده است و درگیر یک وحشت حقیقی میشد. گربه ایی که از سمت چپ به راست عبور میکرد به طور خاص ترسناک بود.
مردم اغلب ادعاهای مضحکی درباره گربه ها دارند.برای مثال در سال ۱۷۱۸ یک مرد به نام “ویلیام مُنت گمری” ادعا کرد که :
دو زن سالمند صبح در تخت خوابشان مرده پیدا شده بودند بعد از اینکه او دو گربه پر سر و صدا را کشته بود. منت گمری با افکارش خودش را فریب داده بود که این گربه ها در ظاهر مبدل این زنان بوده اند.
خرافه هایی به همین اندازه احمقانه حول محور آینه ها می چرخید: باستانی ها اعتقاد داشتند شکستن یک آینه می تواند ۷ سال بد بیاری بیاورد، و تنها راه اجتناب از آن دفن کردن بلافاصله تکه های آینه بود.
طول زمان بد شانسی از رسوم رومی نشأت گرفته بود؛ که بدن انسان خودش را هر ۷ سال یکبار بازسازی میکند.
در سراسر تاریخ مردم مضطرب بودند که یک آینه می تواند روح انسان های ضعیف بیمار یا تازه متولد شده را به سرقت ببرند. البته این صحت نداشت، با این وجود تعدادی از مردم اجازه نمی دادند نوزادانشان تا زمان اولین تولدشان در آینه نگاه کنند.
چنین خرافاتی بی اعتبار شده اند اما بازهم گهگاه برج های مدرن طبقه سیزدهم را ندارند.
بعضی افراد نمک در سمت چپشان می پاشند حتی اگر این یک حرکت شوخ طبعانه ایی باشد. آنها این کار را انجام می دهند در حال که اصلا نمی دانند برای چه این کار را می کنند.
احتمالا شما افرادی را که با دیدن یک گربه در شب که چشمان آتشینش برق می زند، از ترس به لرزه می افتند را می شناسید.
هر آنچه که منشاء خرافات باشد ، این واضح است که بعضی از آنها حتی امروزه ما را تسخیر می کنند. آیا شما نیز همینطور فکر می کنید؟
اگر علاقمند به مطالعه ی مقاله های علمی بیشتر هستید کلیک کنید