داستان کوتاه – My Secret Team

تیم مخفی من 

این پسر باید به طور محرمانه از تیم فوتبالش حمایت کند. فکر می کنید قرار است چه تیمی را تشویق کند؟ ویدیو را تماشا کنید. 

راهنمای مطالعه ی داستان کوتاه:

۱. ابتدا می توانید یکی دوبار ویدیوی داستان را به صورت تصویری ببینید تا گوشتان به جملات عادت کند و خلاصه ای از داستان را متوجه شوید.

۲. اگر چیزی متوجه نشدید نگران نشوید. می توانید از متن داستان کمک بگیرید. ویدیو را پخش کنید و همزمان با متن پیش بروید. می توانید این کار را چندین بار انجام دهید. 

۳. حالا برای درک بیشتر متن داستان را به همراه ترجمه ی آن مطالعه کنید.

۴. می توانید در مرحله آخر، بعد از پخش هر جمله در ویدیو، آن را متوقف کرده و با صدای بلند تکرار کنید. به این روش، تکنیک سایه یا Shadowing گفته می شود. این روش به تقویت مکالمه و تقویت توانایی های شنیداری شما کمک می کند. 

 

متن داستان

Can you keep a secret? I had to for a long long time. My family were all Boxton Town fans. 

But I supported a different team –  Boxton Rovers. 

It was very hard being different. I had to be very good at pretending when both teams played each other.

I couldn’t cheer when my team scored. I had to go to the bathroom and celebrate there. 

I couldn’t be sad when the other team scored.

I could only have my team’s posters on my bedroom wall when I was alone. 

If someone came to my room, I had to be quick to change how it looked. 

I had to have a secret wardrobe too. I hid my favorite team’s clothes behind the other team’s. 

Birthdays were terrible too. I always got football gifts for the wrong team. 

But then my life changed. A billionaire bought both clubs in my town and made one big team – Boxton United.

Now I can relax and enjoy all the matches with my family. I go to the bathroom a lot less now too.

 

ترجمه ی داستان

آیا می توانید رازی را نگه دارید؟ من برای مدت زمانی خیلی خیلی طولانی مجبور بودم که رازی را نگه دارم.

 اما من از تیم دیگری حمایت می کردم. (BOXTON ROVER)

متفاوت بودن خیلی سخت بود. وقتی که هر دو تیم ها با هم بازی داشتند، من مجبور بودم که به خوبی تظاهر کنم طرفدار تیم آن ها هستم.

من نمی توانستم وقتی تیمم امتیاز می گرفت تشویقشان کنم، من مجبور بودم به داخل حمام بروم و آنجا جشن بگیرم.

وقتی تیم دیگر امتیاز می گرفت من نمی توانستم غمگین باشم.

من فقط می توانستم پوسترهای تیمم را روی دیوار اتاق خوابم وقتی که تنها بودم داشته باشم.

یک لحظه صبر کنیداگر کسی به اتاق من می آمد، من مجبور بودم اتاقم را به سرعت عوض کنم. 

سلام پدر!”

من مجبور بودم که یک جارختی مخفی هم داشته باشم. من لباس های تیم محبوبم را پشت لباس های تیم دیگر پنهان می کردم.

روزهای تولد هم بسیار بد بود! من همیشه هدایای فوتبالی برای تیم اشتباه را می گرفتم.

اما بعد از آن زندگی من تغییر کرد، یک بیلیونرهردو باشگاه شهر من را خرید و یک تیم بزرگ را تأسیس کرد. (BOXTON UNITED)

حالا من می توانم راحت باشم و از تمام مسابقات فوتبال با خانواده ام لذت ببرمهمچنین حالا من بسیار کم تر به حمام می روم!

 

  اگر علاقمند به مطالعه ی داستان های متوسط بیشتر هستید کلیک کنید  

0/5 (0 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *