دنیای رنگارنگ ما
بیلی و اسپلاج برای دیدن سیاره های دیگر به فضا رفته اند. چه چیزهایی کشف خواهند کرد؟
متن داستان
This is Billy and Splodge. Billy and Splodge are in a spaceship. They are looking for animals in space.
Splodge sees a planet. Everything on this planet is red. Look at this forest.
The trees are red, and the leaves are red, but there aren’t any animals here.
Splodge sees another planet. Everything on this planet is yellow.
Look at the yellow sky, and the yellow clouds. There is a yellow volcano too.
Look at the yellow smoke! There aren’t any animals here.
Now Splodge sees another planet. Everything on this planet is pink.
Look at the pink sea. There are pink shells and pink plants in the sea. There aren’t any animals here.
Splodge sees another planet. Everything on this planet is blue.
This planet is very hot. There is a big blue sun and a desert with blue sand.
And look! There are blue plants, there aren’t any animals here.
Splodge sees one more planet. Everything on this planet is green. This planet is very cold.
The clouds are green, and the snow is green. There aren’t any anim…
Billy is in the spaceship. “Splodge there are animals in space. Let’s go home.”
Splodge sees another planet. It’s planet Earth. The sky is blue and the sun is yellow.
The grass is green and the flowers are red and pink. What colors can you see?
ترجمه داستان
این ها بیلی و اسپلاج هستند. بیلی و اسپلاج در یک سفینه ی فضایی هستند، آنها در فضا به دنبال حیوانات می گردند.
اسپلاج یک سیاره می بیند، بر روی این سیاره همه چیز قرمز رنگ است. به این جنگل نگاه کن!
درختان قرمز هستند و برگ ها هم قرمز هستند اما هیچ حیوانی اینجا وجود ندارد.
اسپلاج یک سیاره ی دیگررا می بیند، روی این سیاره همه چیز زرد رنگ است.
به آسمان زرد و به ابرهای زرد نگاه کن! یک آتشفشان زرد رنگ هم هست.
به آن دود زرد نگاه کن. هیچ حیوانی اینجا وجود ندارد.
حالا اسپلاج یک سیاره ی دیگر را می بیند، روی این سیاره همه چیز صورتی است.
به دریای صورتی نگاه کن! صدف های صورتی و گیاهان صورتی در این دریا وجود دارند، هیچ حیوانی اینجا وجود ندارد.
اسپلاج یک سیاره ی دیگر را می بیند، روی این سیاره همه چیز آبی است.
این سیاره بسیار گرم است، یک خورشید بزرگ آبی رنگ و یک بیابان با شن های آبی وجود دارد.
و نگاه کن! گیاهان آبی وجود دارند، هیچ حیوانی اینجا وجود ندارد.
اسپلاج یک سیاره ی دیگر را می بیند، روی این سیاره همه چیز سبز رنگ است. این سیاره خیلی سرد است.
ابرها سبز هستند و برف هم سبز است. هیچ حیوانی اینجا وجود … .
بیلی در سفینه ی فضایی است. ” اسپلاج! در فضا حیوان هم وجود دارد، بیا به خانه برویم.”
اسپلاج یک سیاره ی دیگر را می بیند، آن سیاره زمین است. آسمان آبی است و خورشید زرد رنگ است.
چمن سبز است و گل ها قرمز و صورتی هستند. شما چه رنگ هایی را می توانید ببینید؟
اگر علاقمند به مطالعه ی داستان های متوسط بیشتر هستید کلیک کنید