مسابقه ی بزرگ
امپراطور چینی ترتیب حیوانات را در دایره البروج چینی مشخص می کند. او چگونه این کار را انجام خواهد داد؟ داستان را تماشا کنید.
متن داستان
A long time ago in China lived Jade the Emperor. It was his birthday. He wanted to measure time to know how old he was.
All the animals arrived. The Emperor decided to have a race to give a name to each year of the Chinese Zodiac.
The rat and the cat couldn’t swim very well. “Can you take us across the river.” “Yes, Jump on quick!”
They swam across the river. Then the rat pushed the cat into the water and jumped on to land.
“Well done, Rat! The first year will be The Year of the Rat and the second will be The Year of the Ox.”
“Look, Here’s the tiger! He’s very tired. The third year will be The Year of Tiger.”
“The rabbit can’t swim but he’s very clever. The fourth year will be The Year of the Rabbit.”
“Why are you late Dragon? You can fly!”
“I had to make some rain for thirsty people to drink.”
“Well done, the fifth year is The Year of the Dragon.”
“What’s this? I can hear a horse. No, it’s a snake. So the snake has the sixth year.”
“Well done, It is good to see you working together. The goat is eighth, the monkey is ninth and the rooster is tenth.”
“Sorry, I’m late. The water is clean and I needed a bath.” “The eleventh is The Year of the Dog.”
“You are the last.” “Yes I had to sleep and eat on the way.”
“The last is The Year of the Pig.” And that is how Emperor chose the animals for the Chinese Zodiac.”
ترجمه داستان
مدت ها پیش، “امپراتور جید (jade)” در چین زندگی می کرد. آن روز، روز تولد او بود و او می خواست که زمان را محاسبه کند که بفهمد چند سال سن دارد.
تمام حیوانات رسیدند. امپراتور تصمیم داشت که یک مسابقه برگزار کند و بر روی هر یک از سال های زودیاک چینی، یک نام بگذارد.
موش و گربه نتوانستند خیلی خوب شنا کنند. “می توانی ما را در عرض رودخانه با خود ببری؟” “بله، سریع بپرید بالا!”
آنها عرض رودخانه را شنا کردند، سپس موش ، گربه را به داخل آب هل داد و خودش به خشکی پرید.
“آفرین موش! اولین سال، سال موش خواهد بود و دومین سال، سال گاومیش خواهد بود.”
“نگاه کن! ببر اینجاست. او خیلی خسته است. سومین سال، سال ببر خواهد بود.”
“خرگوش نمی تواند شنا کند اما او بسیار باهوش است. چهارمین سال، سال خرگوش خواهد بود.”
“اژدها، چرا دیر آمدی؟ تو می توانی پرواز کنی!”
“من مجبور بودم مقداری باران برای مردمی که تشنه بودند درست کنم تا آنها از آن بنوشند.”
“آفرین! پنجمین سال، سال اژدها خواهد بود.”
“این چیست؟ من می توانم صدای یک اسب را بشنوم .نه این یک مار است. پس مار، ششمین سال را دارد.”
“آفرین! خیلی خوب است که شما را در حال کارکردن با همدیگر میبینم، بز، هشتمین سال است، میمون، نهمین سال است و خروس، دهمین سال است.”
“متاسفم که دیر کردم، آب تمیز است و من نیاز داشتم که حمام کنم.” “یازدمین سال، سال سگ است.”
“تو آخرین نفر هستی!” “من مجبور بودم در طول مسیر غذا بخورم و بخوابم.”
“آخرین سال، سال خوک است.” و اینگونه بود که امپراتور، حیوانات را برای نشان های سال های زودیاک چینی انتخاب کرد.
اگر علاقمند به مطالعه ی داستان های متوسط بیشتر هستید کلیک کنید