آموزش زبان تکلیف محور ـ مبحث نتیجه گیری
نتیجه گیری
افراد خیلی کمی ارزش آموزشی و تعلیمی به کارگیری تکالیف را به منزله ابزاری برای ترغیب برقراری ارتباط و کاربرد معتبر زبان در کلاس های زبان دوم زیر سؤال می برند. و بسته به تعریف شخص از یک تکلیف، این تکالیف بخشی از مجموعه اصلی تکنیک های تدریس زبان برای معلمین با روش های مختلف بوده اند. با وجود این، آموزش زبان تکلیف محور استدلال و منطقی متفاوت برای استفاده از این تکالیف و همچنین ملاک های متفاوت برای طراحی و کاربرد این تکالیف، ارائه می کند.
و آن وابستگی بر تکالیف به منزله منبع اصلی درون داير آموزشی در تدریس زبان، و فقدان برنامه درسی از نوع دستور زبان نظاممند یا برنامه های درسی دیگر است که ویژگی انواع جدید آموزش زبان تکلیف محور محسوب می شود. و این موضوع باعث تمایز آن از کاربرد تکالیف در آموزش زبان توانش محور می شود، که این نوع آموزش نیز رویکردی تکلیف محور است، ولی متعلق به چارچوب نظری و فرض های آموزش زبان تکلیف محور نیست.
بسیاری از جنبه های آموزش زبان تکلیف محور هنوز باید توجيه شوند، برای مثال، آن طرح پیشنهادی برای انواع تکلیف، توالی بندی تکلیف، و ارزشیابی بر روی عملکرد تکالیف و فرض اصلی آموزش زبان تکلیف محور – یعنی اینکه این رویکرد شالودهای مؤثرتر (در مقایسه با رویکردهای دیگر آموزش زبان برای تدریس ایجاد میکند – هنوز در حیطه ایدئولوژی است و نه در حوزه واقعیت.