آموزش زبان محتوا محور ـ مبحث الگو های امروزی “آموزش محتوامحور”
اصول آموزش محتوا محور را می توان برای طراحی دوره هایی برای زبان آموزان در هر سطحی از یادگیری زبان، اعمال کرد. موارد زیر نمونه هایی از اعمال آموزش محتوا محور در سطوح مختلف است. دوره هایی در سطح دانشگاه رویکردهای مختلفی از آموزش محتوا محور در سطح دانشگاه ایجاد و بسط یافته است.
آموزش زبان مضمون محور. این به یک دوره زمانی اشاره دارد که برنامه درسی آن بر اساس مضمون ها با موضوع هایی از قبیل آلودگی‘‘ یا ’حقوق زنان تدوین شده است. برنامه درسی زبانی خود حاوی مضمون عام تری است. مضمون کلی تجارت و بازاریابی‘‘ یا ’’مهاجران در یک شهر جدید می تواند موضوع هایی برای دو هفته از کار منسجم کلاس درسی را ارائه دهد. تجزیه و تحلیل زبان و تمرین از این موضوع ها که خود چهارچوب دوره را می سازند، ساخته می شود. موضوع را می توان از طریق خواندن متون ارائه کرد. واژگان نیز به واسطه بحث کنترل شده بسط و گسترش می یابد. از مطالب دیداری با شنیداری در مورد همان موضوع می توان برای درک مطلب بهره جست. و پس از آن به تکالیف نوشتاری پرداخت که اطلاعات مطروحه از منابع مختلف را باهم تلفیق می کند. اکثر مطالب مورد استفاده معمولا توسط معلم ساخته و گردآوری می شود و موضوع مورد نظر نیز همه مهارت ها را پوشش می دهد (برینتون و دیگران،۱۹۸۹)
آموزش زبان حمایت شده. این اشاره به دوره های محتوایی دارد که در زبان دوم توسط یک متخصص آن موضوع و به گروهی از زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان دوم (که برای این مقصود گروهبندی شده اند) تدریس می شود. چون یادگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان دوم با متکلمین بومی زبان در یک کلاس نیستند، معلم آن محتوا را به شیوه ای قابل فهم برای یادگیرندگان زبان دوم ارائه می کند و در این فرایند از زبان و تکالیف در سطح متناسب دشواری آموزش زبان محتوا محور ایا فهم زبان آموزان بهره می جوید. معلم معمولا متن هایی را با سطح دشواری مناسب برای زبان آموزان انتخاب می کند و نیازهای دوره درسی را چنان تنظیم می کند تا با توانایی های زبانی زبان آموزان تطبیق داشته باشد (برای مثال، با درخواست کمتر تکالیف نوشتاری). شیح نمونه هایی از چنین رویکردی در دوره های روان شناسی را برای دانشجویان انگلیسی و فرانسوی در دانشگاه اوتاوا ذکر می کند: دوره هایی در زبان انگلیسی برای تجارت و اقتصاد در دانشگاه ایالتی اورگون؛ و دوره های انگلیسی برای مقاصد خاص به زبان انگلیسی برای رشته های تجاری، اقتصاد، و علوم کامپیوتر در دانشگاه ایلی نویز غربی (شيح، ۱۹۸۶).
آموزش زبان ضمیمه. در این الگو، زبان آموزان در دو رشته مرتبط ثبت نام می کنند. یکی از دوره ها دوره محتوایی، و دیگری، دوره زبان است که هر دو دوره دارای اساس محتوایی یکسانی هستند و به لحاظ داشتن تکالیف هماهنگ، همدیگر را کامل می کنند. چنین برنامه ای نیازمند هم آهنگی زیادی است تا بدین وسیله اطمینان حاصل کرد که دو برنامه تحصیلی به هم وابسته هستند، و این نکته مستلزم تعدیل هایی در هر دو دوره است.
رویکرد تدریس گروهی. این یک دوره است که با تغییر در آموزش زبان ضمیمه حاصل شده است. شیح (۱۹۸۶) دو نمونه از این رویکرد را توصیف می کند. یکی (که در دانشگاه بیرمنگام اجرا شد) بر روی درک سخنرانی و نوشتن پاسخ های امتحان در رشته هایی از قبیل حمل و نقل و بیولوژی گیاهی، تأکید دارد. معلم زبان و معلم محتوا باید کار ضبط سخنرانی ها و امتحانات درک مطلب (شامل سؤالات امتحانی) را آماده سازند، و در خلال مدت کلاس، هر دو به دانشجویان کمک میکنند تا از پس مشکلات خود برآیند. نمونه دوم برگرفته از برنامه پلی تکنیک در سنگاپور است.
یک دوره نوشتاری انگلیسی برای مقاصد تجاری، تدوین شد تا دانشجویان را برای تکالیف نوشتاری که باید در شغل آتی خود برای مدیریت انجام دهند (برای مثال، نوشتن مشخصات، یادداشت ها، گزارش های تصادفات، گزارش های پیشرفت، و گزارش های مربوط به نشست ها)، آماده سازد. معلمی که محتوا را تدریس می کند موقعیت های معتبر و واقع بینانه ای را پیدا میکند که اساس کار تکلیف گزارش است. همانطور که دانشجویان بر روی این تکالیف کار می کنند، هر دو معلم، به عنوان مشاور عمل می نمایند. آن رویکردها و روش ها در آموزش زبان الگوهایی که توسط معلم محتوا نوشته شده است و یا بر اساس تکلیف بهترین دانشجو است، بعدها در کلاس عرضه می شود و مورد بحث قرار میگیرد (شیح، ۱۹۸۶).
رویکرد مهارت محور. این نوع رویکرد به علت تأکید خاص خود بر یک محدوده مهارتی تحصیلی (برای مثال، نگارش تحصیلی و آکادمیک) مشخص می شود. این مهارت مرتبط به مطالعه همزمان موضوع خاصی در یک یا بیش از یک رشته تحصیلی است. این بدان معنا است که دانشجویان درباره مطالبی می نویسند که همزمان در یک دوره تحصیلی آن را می خوانند، یا اینکه دوره زبان با نگارش، خود فرایند تحصیلی را شبیه سازی می کند (برای مثال، سخنرانی های کوتاه، متون خوانداری، و بحث بر روی موضوعی که به تکلیف نوشتاری منتهی می شود).
دانشجویان، صورت های نوشتاری متنوعی را انجام می دهند (برای مثال، آزمونهای مقاله کوتاه، خلاصه ها، نقدها، گزارش های تحقیقی) تا فهم خود را از موضوع نشان دهند، و دانش خود را در رشته های جدید بسط دهند. نوشتار با خواندن، گوش کردن، و بحث درباره محتوای اصلی و همچنین تحقیق فردی و گروهی که از مطلب اصلی حاصل می شود، تلفیق شده است. (شیح، ۱۹۸۶)
دوره هایی در سطوح ابتدایی و متوسطه انواع رویکردهایی که در بخش قبلی مورد بحث قرار گرفتند، در سطوح ابتدایی و متوسطه نیز یافت می شوند.
رویکرد مضمون محور، یک الگوی متداول در این سطح، آنی است که در آن زبان آموزان بخش های مضمون محوری را که برای تسهیل کردن ورود آنان در کلاس درس موضوعي منظم برنامه ریزی شده، کامل می کنند. این الگوها، جانشین کلاس های محتوایی اصلی نیستند، بلکه بر روی یادگیری استراتژیها، مفاهیم، تکالیف، و مهارت های مورد نیاز در رشته های موضوعی در برنامه های تحصیلی اصلی، تأکید دارند، و براساس موضوع ها و مضمون هایی از قبیل آموزش، مهارت های نقشه خوانی، غذاها و تغذیه، گروه بندی شده اند.
دو عنصر اصلی برای ایجاد رویکردی که در آن تسلط و مهارت زبانی و محتوای تحصیلی در راستای هم بسط یابند، ضروری است: یعنی، ادغام بسط زبان دوم در آموزش موضوعی منظم، و ایجاد شرایط مناسب برای ارائه درون داد. موفق شدن در این الگو، عمدتا براساس یادگیری
جمعی و گروهی در محیط های نامتجانس گروهی است. این مستلزم:
ـ به استراتژی های گروه بندی
ـ به شیوه های جایگزین برای ارائه درون داد
ـ تکنیک هایی برای قابل درک کردن موضوع درس
– ارائه موقعیت هایی برای گسترش مهارت زبانی برای مقاصد تحصیلی است.
اکسلر و کوین ( ۱۹۸۹) این رویکرد بر این باور است که آماده سازی یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم برای پذیرش در رشته اصلی، مسئولیتی است که تنها بر عهده معلمین زبان نیست، بلکه معلم آن رشته نیز این مسئولیت را بر دوش دارد. معلم محتوای درسی باید نقش ضروری را که زبان در یادگیری محتوا ایفا می کند، مدنظر قرار دهد.
یک نمونه از چنین رویکردی توسط وو(۱۹۹۶) در یک برنامه که برای یادگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان دوم در یک مدرسه متوسطه در استراليا تدوین شده بود، توصیف شده است. موضوع هایی از موضوعات کتاب های رشته اصلی به عنوان شالوده ای برای این دوره انتخاب شده، که همچنین نقطه گذر به کلاس های درسی اصلی است. نخست این موضوع ها چنان انتخاب شدند تا در راستای نیازها و علایق متنوع زبان آموزان قرار داشته باشند. تناسب زبانی عامل دیگری است که هنگام انتخاب موضوع مدنظر قرار گرفت. همچنین این موضوع ها از لحاظ مربوط بودن با جو فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی استرالیا، مورد گزینش قرار گرفتند. موضوع هایی که این معیارها را داشتند، شامل چندفرهنگی گرایی، دوره هسته ای، ورزش، نهضت حزب سبز، کودکان خیابانی و استعمال دخانیات در سنین نوجوانی می شدند (وو، ۱۹۹۶).
رویکرد ضمیمه. در موازات مؤلفه مضمون محور که توسط وو توصیف شد، یک دوره ضمیمه که بر علوم تأکید داشت، وجود داشت. هم معلم انگلیسی به عنوان زبان دوم و هم معلم علوم، در این جنبه از دوره دخیل بودند که بر آماده کردن دانشجویان برای گذر به یادگیری علوم از طریق زبان انگلیسی می پرداخت. دوره ضمیمه بر موارد زیر تأکید داشت:
۱- فهم اصطلاحات و مفاهیم تخصصی علوم
۲- مهارت های نوشتن گزارش
۳- دستور زبان برای رشته علوم
۴ـ مهارت های یادداشت برداری
(وو، ۱۹۹۶)
دوره هایی برای آموزشگاه های خصوصی زبان دوره های مضمون محور در برنامه های بسیاری که بیرون از مدارس عمومی و بخش های دانشگاهی هستند، از قبیل بازار مدارس زبان خصوصی، چهارچوبی برای برگزاری دوره ها و مطالب به دست داده است. در مورد دوره های مضمون محور، مجموعه ای از مضمونها باید به عنوان شالوده و برای کار ترمی انتخاب شود. سپس هر مضمون به عنوان اساسی برای ۶ ساعت یا بیش از ۶ ساعت کار آموزشی مورد استفاده قرار بگیرد.
در این مدت، هر چهار مهارت زبانی و دستور زبان با توجه به مضمون اصلی تدریس می شود. چنین رویکردی همچنین شالوده ای برای بسیاری از متن های انگلیسی به عنوان زبان دوم که چاپ شده اند، ارائه می نماید( برای مثال، ریچاردز و سندی، ۱۹۹۸)