پاسخ کاملا فیزیکی ـ مبحث رویکرد : نظریه زبانی و نظریه یادگیری
پاسخ کاملا فیزیکی نمایانگر یک دیدگاه دستور محور از زبان است، آشر چنین اظهار می کند که اکثر ساخت های دستوری زبان مقصد، و صدها مقوله واژگانی را می توان از کاربرد ماهرانه جملات امری توسط معلم، یاد گرفت‘‘ (۱۹۷۷). او فعل، و به ویژه فعل امری، را به منزلة محرک اصلی زبانی می داند که براساس آن کاربرد و یادگیری زبان حاصل می شود.
آشر، دیدگاه محرک – پاسخ را به منزله عرضه آن نظریه یادگیری می داند که در شالوده فلسفه آموزش زبان قرار دارد. همچنین می توان پاسخ کاملا فیزیکی را مرتبط به “نظرية رد حافظه در رشته روانشناسی دانست (برای مثال، كاتونا، ۱۹۴۰)، که بر این باور است که رد پیوند حافظه ای هرچه بیشتر و هرچه شدیدتر ساخته شود، آن تداعی حافظه ای قوی تر خواهد بود، و بیشتر به خاطر آورده می شود. ردیابی کردن می تواند به صورت کلامی صورت پذیرد (برای مثال، با تکرار طوطی وار)، و یا به همراه فعالیت حرکتی حاصل شود. فعالیت های ردیابی مختلط، مانند تکرار کلامی به همراه فعالیت حرکتی باعث افزایش احتمال یادآوری موفق می شود.
افزون بر این، آشر شرح مفصلی از آنچه او باور دارد که یادگیری زبان خارجی را تسهیل یا منع می کند، ارائه داده است. او برای این جنبه از نظریه یادگیریش، سه فرضیه یادگیری نسبتا تأثیرگذار را مطرح می کند:
۱- یک برنامه زیستی فطری برای یادگیری زبان وجود دارد که مسیر بهینه برای یادگیری زبان اول و دوم را مشخص می کند.
۲- جهت گیری مغزی مشخص کننده نقش های یادگیری مختلف در نیمکره های چپ و راست مغز است.
۳- استرس (که یک صافی عاطفی است) در بین عمل یادگیری و آنچه باید یاد گرفته شود، دخالت دارد. یعنی هرچه استرس کمتر باشد، یادگیری بیشتر خواهد بود. حال یک به یک به نظرگاههای آشر در این موارد خواهیم پرداخت
برنامه زیستی پاسخ کاملا فیزیکی آشر یک روش طبیعی است ، چون آشر یادگیری زبان اول و دوم را فرایندهای مشابهی می داند. آشر سه فرایند را فرایندهای اصلی می داند؛
۱ـ در کودکان قبل از به وجود آمدن توانایی صحبت کردن، توانش شنیداری شکل می گیرد. در مراحل اولیه فراگیری زبان مادری، کودکان می توانند گفته های پیچیده ای را بفهمند ولی نمی توانند آنها را به طور خودجوش تولید یا تقلید نمایند.
۲- توانایی کودکان در درک مطلب شنیداری بدان جهت کسب می شود، چون از آنان خواسته می شود، به صورت فیزیکی به زبان گفتاری که به صورت دستور از طرف والدین اظهار می شود، پاسخ دهند.
۳- وقتی پایه در مطلب شنیداری در کودک گذاشته شد، پس از آن، گفتار به صورت طبیعی و بدون تلاش، از آن حاصل می شود. یادگیرنده زبان خارجی، به موازات فرایندهای یادگیری زبان بومی، باید نخست یک نقشه شناختی از زبان مقصد را از طریق تمرینات شنیداری، درونی سازد. شنیدن باید به همراه
حرکات جسمی باشد. گفتار و مهارت های تولیدی دیگر باید بعد از این مرحله حادث شود. آشر این فرض ها را براساس باور خود بر وجود یک برنامه زیست شناختی برای زبان در مغز انسان پایه گذاری می کند، که ترتیبی بهینه را برای یادگیری زبان اول و دوم مشخص می سازد.
یک فرضية منطقی این است که مغز و سیستم عصبی آنچنان به لحاظ زیست شناختی برنامه ریزی شده است تا زبان را… در یک توالی خاص و در حالتی ویژه، یاد بگیرد. توالی فراگیری این است که شنیدن قبل از صحبت کردن می آید و حالت ویژه نیز این است که زبان با حرکت بدن فرد هماهنگ شود. (آشر، ۱۹۷۷،)
جهت گیری مغز
آشر بر این باور است که پاسخ کاملا فیزیکی معطوف به یادگیری نیمکره راست مغز است، در صورتی که اکثر روش های آموزش زبان دوم معطوف به یادگیری نیمکره چپ مغز هستند.
آشر با کمک گرفتن از کتاب ژان پیاژه چنین مطرح می کند که کودکی که زبان مادری خود را یاد می گیرد، زبان را از طریق حرکت بدنی که یک فعالیت مرتبط به فعالیت نیمکره راست مغز است – فرا می گیرد. فعالیت های مرتبط با نیمکره راست مغز باید قبل از آنکه نیمکره جي مغز بتواند زبان را برای تولید پردازش نماید، حادث شود.
به همین منوال، فرد بزرگسال نیز باید از طریق فعالیت های حرکتی مرتبط با نیمکره راست مغز، به زبان تسلط بیابد، و این زمانی است که نیمکره چپ مغز مشاهده می کند و یاد می گیرد. وقتی یادگیری کافی در نیمکره راست مغز اتفاق افتاد، نیمکره چپ مغز شروع به تولید زبان و فرایندهای زبانی انتزاعی تری خواهد کرد.
کاهش استرس یک شرط مهم برای یادگیری موفق زبان، عدم وجود استرس است. از نظر آشر، فراگیری زبان اول در محیطی عاری از تنش و استرس صورت می پذیرد، در صورتی که محیط یادگیری زبان فرد بزرگسال اغلب دارای استرس و اضطراب زیاد است. راه حل یادگیری عاری از استرس، تلنگر زدن به برنامه زیست شناختی طبیعی برای یادگیری زبان، و در نتیجه بازیافتن تجارب خوشایند و آرامش دهنده ای است که همراه یادگیری زبان مادری بود. با تکیه کردن بر معنای تفسير شده از طریق حرکات بدنی، و نه مطالعه صورت های زبان به صورت انتزاعی، زبان آموز از خودآگاهی و شرایط پر استرس فارغ می شود، و می تواند تمامی نیرو و انرژی خود را بر روی یادگیری بگذارد.
برای مطالعه قسمت “طریق خاموش ـ مبحث المان های درسی” کلیک کنید