حروف ربطی همبسته 

حروف ربطی همبسته به صورت جفت در جمله قرار می گیرند و مانند گروه عمل می کنند. این دسته از حروف ربطی را باید در جاهای مختلفی از جمله قرار داد تا معنای جامعی به آن بدهد. همانطور که از اسمشان پیداست، دو حرف ربط از لحاظ معنایی همبستگی دارند و دو بخش جمله را به یکدیگر مرتبط می سازند. 

لیست زیر حروف ربطی همبسته را به همراه مثال هایی به شما نشان می دهد. 

either/or: I want either the cheesecake or the chocolate cake.

یا این/یا آن: من یا چیزکیک و یا کیک شکلانی را می خواهم.  

both/and: We’ll have both the cheesecake and the chocolate cake.

هردو/ و: ما هم چیزکیک و هم کیک شکلاتی را می خواهیم.

whether/or: I didn’t know whether you’d want the cheesecake or the chocolate cake, so I got both. 

آیا این/ یا آن: من نمی دانستم که تو چیزکیک را کیک شکلاتی را می خواهی، بنابراین هردو را گرفتم. 

neither/nor: Oh, you want neither the cheesecake nor the chocolate cake? No problem. 

نه این/نه آن: اوه، تو نه چیزکیک را می خواهی نه کیک شکلاتی را؟ مشکلی نیست. 

not only/but also: I’ll eat them both, not only the cheesecake but also the chocolate cake. 

نه تنها/ بلکه: من هردو را خواهم خورد، نه تنها چیزکیک بلکه کیک شکلاتی را هم خواهم خورد.

not/but: I see you’re not in the mood for desserts, but appetizers. 

نه/اما: می بینم که میل به دسر نداری اما به پیش غذا چرا، میل داری. 

در ادامه، گروه های دیگری از حروف ربطی همبسته را مشاهده می کنید. 

as/as: Bowling isn’t as fun as football. 

مانند/مانند: بولینگ مانند فوتبال سرگرم کننده نیست. (بولینگ به اندازه ی فوتبال سرگرم کننده نیست). 

such/that: Such was the nature of their volatile relationship that they never would’ve made it even if they wanted to. 

این چنین/که: این چنین بود ذات رابطه ی ناپایدار آنان، که اگر خودشان نیز می خواستند نمی توانستند با هم بمانند. 

scarcely/when: I had scarcely walked in the door when I got an urgent call. 

ندرتا/ زمانی که: چند لحظه ای نگذشته بود که وارد شدم زمانی که تماسی فوری با من گرفته شد. 

as many/as: There are as many curtains as there are windows. 

به همان قدر یا اندازه: به تعدادی که پرده وجود دارد پنچره نیز هست. 

rather/ than: She’d rather play the drums than sing.

او ترجیح می دهد درام بزند تا آواز بخواند.

 

0/5 (0 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *