متد های آموزش زبان : نگاهی جامع ـ فقدان شالوده پژوهشی
رویکردها و روش ها اغلب براساس این فرض استوارند که فرایندهای یادگیری زبان دوم کاملا فهمیده و شناخته شده هستند. بسیای از کتاب های نوشته شده توسط صاحب نظران روش انباشته از ادعاها و تقریراتی در باره اینکه مردم زبان را چگونه یاد می گیرند، هستند؛ و تعداد بسیار کمی از آنها براساس پژوهش در فراگیری زبان دوم، یا از لحاظ تجربی آزمایش شده، قرار دارند.
پژوهشگرانی که بر روی یادگیری زبان مطالعه می کنند، البته به غیر از برخی از آنان، مانند کراشن، خودشان اکراه دارند که دستوراتی برای تدریس براساس نتایج تحقیق خود، تعیین کنند، چرا که می دانند علم و معرفت کنونی، موقتی، غیرکامل، و در حال تغییر است.
اکثر این پژوهشها، نظریه ها و دستورات ساده انگارانه ای را که در برخی از رویکردها و روش ها یافت می شود، تأیید نمی کند . برای مثال، اسکهان با انتقاد در مورد توالی درسی معیار در آموزش زبان روش های دیگر که در بردارنده مرحله ارائه، مرحله تمرین، و مرحله تولید هستند ، که چنین توالی سازی ای منعکس کننده اصول فراگیری زبان دوم نیست را به زیربنایی برای یک رویکرد P- P – P (ارائه، تمرین، تولید) در حال حاضر دارای اعتبار نیست.
این باور که تمرکز دقیق بر صورت زبانی خاص، منتج به یادگیری و خودکارسازی زبان آموزان آنچه را تدریس می شود به همان صورت و توالی که تدریس شده، یاد خواهند گرفت) می شود، دیگر در زبان شناسی یا روان شناسی ، معتبر نیست. ( اسكهان ، ۱۹۹۶)
برای مطالعه عنوان اصلی اینجا کلیک کنید