هوش های چندگانه ـ مبحث المان های درسی قسمت اول
اهداف بین شده ای برای آموزش “هوش های چند گانه” به صورت زبان شناختی وجود ندارد. فن تعليم هوشهای چندگانه تأکید بر روی کلاس درس زبان به مثابه محیطی برای یک مجموعه از نظام های حمایتی آموزشی دارد که هدف آن تبدیل زبان آموز به برنامه ریز تجارب یادگیری خودش است. چنین زبان آموزی هم قدرتمندتر و هم راضی تر از زبان آموز در کلاس درس سنتی است. یک زبان آموز هدفمندتر و شادتر احتمالا نامزد بهتری برای آموختن زبان دوم و به کارگیری آن خواهد بود.
همچنین هیچ برنامه درسی به معنای اصلی آن – چه برنامه درسی مقرر شده و یا برنامه درسی توصیه شده – در آموزش زبان مبتنی بر هوشهای چندگانه وجود ندارد. با وجود این، یک توالی و تسلسل تکاملی اصلی وجود دارد (لازير ۱۹۹۱) که به منزله جایگزینی به آنچه برخی جاها به عنوان نوعی از برنامه درسی‘ محسوب می شود، مطرح شده است. این تسلسل و توالی، حاوی چهار مرحله است:
ـ مرحله اول: بیدار کردن هوش.
زبان آموز با استفاده از تجارب چند حسی – لمس کردن، بوکردن، مزه کردن، دیدن، و از این دست می تواند به ویژگیهای چندوجهی اشیا و حقایق در دنیای اطرافش، حساس شود.
– مرحله دوم: تقویت کردن هوش.
زبان آموزان هوش خود را به واسطه انتخاب داوطلبانه اشیا و حقایق مربوط به خود و توصیف و تشریح ویژگی ها و بافت های تجربی این اشیا و حقایق با دیگران، تقویت و بهبود می بخشند.
به مرحله سوم: با/ برای هوش تدریس کردن.
در این مرحله، هوش مرتبط به نقطه کانون توجه کلاس می شود، یعنی تا حدودی با یادگیری زبان پیوند می خورد. این کار با استفاده از برگه های گزارش کار، و پروژه های گروهی و بحث صورت میگیرد.
– مرحله چهارم: انتقال هوش.
زبان آموزان درباره تجارب یادگیری در سه مرحله قبل تأمل و تعمق می کنند و سپس اینها را به موضوعات و چالش های واقع در دنیای خارج از کلاس درس، مربوط می کنند.
هوش های چندگانه در انواع مختلفی از کلاس های درسی اعمال شده است. در برخی از کلاس ها، هشت گوشه دستیابی به فعالیت ها وجود دارد که هر گوشه براساس یکی از هوش های مطرح شده توسط گاردنر ساخته شده است. دانش آموزان به تنهایی و یا به صورت دوتایی بر روی موضوعات هوش مورد گزینش خود کار می کنند.
نیکلسون- نلسن (۱۹۹۸) این موضوع را که چگونه می توان هوش های چندگانه را برای یادگیری فردی با استفاده از پروژه کاری مورد استفاده قرار داد، توصیف می کند. او پنج نوع از پروژه را مطرح و فهرست می کند:
١- پروژه های هوش چندگانه: این پروژه ها براساس یک یا بیش از یک هوش قرار دارند و برای تحریک هوش های معینی تدوین شده اند.
۲- پروژه های برنامه درسی محور: این پروژه ها بر اساس موضوعات و محتوای برنامه درسی قرار دارند، ولی برحسب هوشهای معینی که از آنها استفاده می شود، طبقه بندی شده اند.
۳- پروژه های مضمون محور: این پروژه ها براساس مضمونی از برنامه درسی یا درس در کلاس درس قرار دارند، ولی به هوش های مختلفی تقسیم بندی شده اند.
۴- پروژه های منبع محور: این پروژه ها برای مهیا کردن دانش آموزان با آن موقعیت هایی تدوین شده تا بر روی یک موضوع با استفاده از هوش های چندگانه تحقیق کنند.
۵- پروژه های انتخاب شده توسط دانش آموز: این پروژه ها توسط دانش آموزان تدوین می شود و هوش های معینی را در بر می گیرد.
در برخی دیگر از کلاس ها، که کلاس های بیشتر معلم محوری هستند، زبان آموزان به مجموعه ای از فعالیت ها می پردازند که کاربرد هوشهای چندگانه در آنها ملحوظ شده و توسط معلم انتخاب و ارائه می شود.
فهرست زیر برخی از دیدگاه های جایگزین را مبنی بر اینکه چگونه می توان الگوی هوشهای چندگانه را مورد استفاده قرار داد تا نیازهای زبان آموزان را در محیط کلاس درس برآورده سازد، آورده شده است.
– بر روی نقاط قوت کار کنید. اگر شما می خواهید ورزشکار یا موسیقدانی (یا زبان آموزی را که چنین استعدادهایی را دارد) را در زبان آموزی دخیل کنید و از او یک زبان آموز موفق بسازید، مطالب یادگیری و آموزشی را برای هر فرد( یا گروهی از افراد) چنان تدوین کنید که براساس این نقاط قوت باشد.
ـ تنوع چاشنی یادگیری است. ارائه مجموعه غنی ای از فعالیت های یادگیری توسط معلم که هر و هوش مختلف را مدنظر داشته باشد، برای تمامی زبان آموزان باعث ایجاد کلاس درسی جالب، با نشاط و سرزنده و مفید می شود.
ـ ابزاری را به کار بگیرید که مناسب آن کار باشد. زبان ابعاد، سطوح و نقش های مختلفی دارد. این وجوه گوناگون زبان از لحاظ آموزشی زمانی به بهترین صورت عمل میکنند که یادگیری آنها مرتبط به مطلوب ترین نوع فعالیت هوش های چندگانه شود.
ـ تمامی اندازه ها مناسب یک فرد است. هر فردی، تمامی هوش ها را حتی اگر برخی از آنها ناخوداگاه و یا دست کم گرفته شود، به کار می برد. فن تعلیمی که مناسب تمامی هوشها باشد، انسان کامل‘‘ را به نحوی مدنظر دارد که دیگر رویکردهای تک وجهی چنین نیستند. رویکرد هوش های چندگانه، کمک میکند تا انسان کامل در درون هر زبان آموزی رشد کند و همین به بهترین وجهی باعث می شود تا استلزامات زبان آموزی فرد، تحقق یابد.
– من و مردم من، آزمون هوشبهر به صورت ناخوشایندی و به سود دیدگاه های غربی مربوط به هوش، محسوب شده است. فرهنگ های دیگر ممکن است هوش را بیش از آنچه توسط آزمون هوشبهر سنجیده می شود، بدانند. از آنجاییکه زبان آموزی حاوی یادگیری فرهنگی نیز هست، پس برای زبان آموز مفید خواهد بود تا زبان را در بافتی یاد بگیرد که گستره ای از هوش های ارزیابی شده مختلف را تأیید کند و مورد احترام قرار دهد.
هریک از این دیدگاه ها دارای نقاط ضعف و نقاط قوتی هستند که برخی مربوط به نظریه، برخی مربوط به فن تعلیم، و برخی به لحاظ عملی می باشند. به نظر می رسد که معلمين بالقوة هوش های چندگانه نیاز دارند که به هریک از این کاربردهای احتمالی نظريه هوش های چندگانه در شرایط تدریس فردی خودشان، توجه نمایند.
کمپبل خاطرنشان می سازد که نظریه هوشهای چندگانه، تجویزی نیست، بلکه به معلمین الگوی ذهنی مختلطی ارائه می دهد که براساس آن می توانند برنامه تحصیلی را تدوین کنند و وظیفه خود را در مقام آموزشگر بهبود بخشند‘‘ (کمپبل، ۱۹۹۷). پس در این دیدگاه از معلمین انتظار می رود تا الگوی هوش های چندگانه را بفهمند، بر آن تسلط یابند و به آن پایبند باشند.