وقتی بزرگ شدم می خواهم چه کاره شوم؟
اعضای خانواده ی این پسر با حیوانات کار می کنند. آیا او هم در آینده با حیوانات کار خواهد کرد؟ داستان را تماشا کنید.
متن داستان
When I grow up, I’ll work with animals. I don’t know which job yet.
Maybe like my brother. He’s a special vet. He looks after scary snakes, some just out of eggs.
He says that snakes are easy as they don’t have any legs.
My father is a scientist. He works to save rare birds. Some are really clever and can even say some words.
“How do you do”
My mother is a dog groomer. She loves dogs, big or small.
Once she styled a poodle, it looked just like a ball.
My sister, she trains dolphins. They practice in the pool.
She hears the dolphins talk and sing. That sounds really cool!
So many animals jobs to choose but which one’s right for me?
Because I’m only ten years old, I’ll have to wait and see.
ترجمه داستان
وقتی بزرگ شوم، با حیوانات کار خواهم کرد. هنوز نمی دانم چه شغلی را انتخاب می کنم.
شاید مانند برادرم. او دامپزشک ماهری است. او از مارهای ترسناک مراقبت می کند، بعضی ها تازه از تخم هایشان بیرون آمده اند.
او می گوید کار با مارها آسان است زیرا آنان پا ندارند.
پدرم یک دانشمند است. او به حفظ پرنده های کمیاب کمک می کند. بعضی از آنان بسیار باهوشند و می توانند حتی چند کلمه سخن بگویند.
“حالتان چطور است؟”
مادرم یک آرایشگر سگ است. او سگ ها را خیلی دوست دارد، کوچک یا بزرگ.
روزی موهای سگ پشمالویی را آرایش کرد و او درست شبیه یک توپ شده بود.
خواهر من، دلفین ها را آموزش می دهد. آن ها در استخر تمرین می کنند.
او آواز خواندن و صحبت کردن دلفین ها را می شنود. خیلی جالب است!
خیلی کارهای مربوط به حیوانات وجود دارد اما من نمی دانم چه کاری مناسب من است؟!
زیرا من هنوز ده سال دارم، باید صبر کنم و ببینم.
اگر علاقمند به مطالعه ی داستان های متوسط بیشتر هستید کلیک کنید