آموزش زبان محتوا محور ـ مبحث رویکرد

آموزش زبان محتوا محور ـ مبحث رویکرد

رویکرد

آموزش محتوا محور بر پایه دو اصل محوری زیر قرار دارد: (در حینی که چگونگی اعمال این اصول در آموزش محتوا محور مورد بررسی قرار میگیرد، همچنین تعدادی از موارد دیگر نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت):

۱- مردم زمانی یک زبان دوم را موفق تر یاد می گیرند که آن زبان را به منزله ابزار کسب اطلاعات به کار ببرند،

و نه اینکه هدف آموزش خود زبان باشد. این اصل نمایانگر یکی از علل به وجود آورنده آموزش محتوا محور بود که قبلا توضیح داده شد: یعنی این کار به یادگیری مؤثر زبان منتهی می شود.

۲- آموزش محتوا محور نمایانگر بهتری از نیازهای یادگیرندگان برای یادگیری یک زبان دوم است.

این اصل نمایانگر این واقعیت است که بسیاری از برنامه های محتوا محور برای آماده کردن یادگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان جهت مطالعات تحصیلی و یا رشته اصلی آنها به کار می رود. بنابراین، نیاز برای توانا شدن برای دستیابی به محتوای یادگیری و تدریس تحصیلی با سرعت هرچه تمامتر، و همچنین فرایندی که به واسطه آن چنین یادگیری و تدریسی تحقق یابد، اولویت اساسی دارد.

نظریه زبانی

 فرض های زیادی درباره ماهیت زبان در شالوده آموزش محتوا محور وجود دارد.

زبان، متن محور و کلام محور است

آموزش محتوا محور نقش زبان را به منزله ابزاری برای یادگیری محتوا می داند. این گفته معنای محوریت واحدهای زبانی طولانی تر از جمله واحد را می رساند، چون تأكيد تدریس بر روی این است که چگونه معنا و اطلاعات توسط متن و کلام ساخته و منتقل می شوند. واحدهای زبانی اصلی فقط محدود به سطح جملات و واحدهای اساسی (عبارات و جمله واره ها) نیستند، بلکه آنهایی می باشند که توجیه گر این مسئله هستند که چگونه قطعه های بزرگ تر زبان به کار برده می شوند و همچنین در برگیرنده آن ویژگی های زبانی است که باعث انسجام درون متنی و ارتباط منطقی در انواع گفتار و متن می شوند. این کار شامل مطالعه ساختار متنی و کلامی متون نوشتاری از قبیل نامه، گزارش، مقاله، توصیف، فصول کتاب؛ یا موقعیت های گفتاری از قبیل نشست ها، سخنرانی ها، و بحث ها می شود.

کاربرد زبان نیازمند مهارت های منسجم است

آموزش محتوا محور کاربرد زبان را همان به کارگیری مهارت های مختلف زبانی به صورت منسجم در نظر میگیرد. در یک کلاس درس آموزش محتوا محور زبان آموزان اغلب در فعالیت هایی دخیل می شوند که مهارت ها را به هم مرتبط می سازند، چون این همان شیوهای است که مهارت های زبانی در جهان واقع مورد استفاده قرار میگیرد. از این رو، زبان آموزان باید مطالب را بخوانند، یادداشت برداری کنند، گوش کنند و خلاصه ای از آن بنویسند، یا به صورت شفاهی از مطالبی که خوانده اند یا شنیده اند، پاسخ دهند. و به جای اینکه دستور زبان را یک جنبه مجزای زبان بدانند، در آموزش محتوا محور دستور زبان به منزله جزئی از مهارت های دیگر در نظر گرفته میشود. دوره های موضوع محور با مضمون محور پایه ای مناسب برای جنبه تلفیقی مهارت ها ایجاد می کنند، چون موضوع های منتخب علاوه بر انسجام و استمرار در حوزه های مهارتی، بر روی کاربرد زبان در کلام متصل تأکید دارند و نه به اجزاء منفصل زبانی. این موضوع ها می خواهند دانش، زبان، و مهارت های فکری را باهم تلفیق نمایند همچنین دستور زبان از طریق یک رویکرد محتوا محور ارائه می شود. معلم یا طراح دوره درسی مسئول تشخیص موارد دستوری و نکات زبانی مربوط است که باید موضوع یا مضمون فعالیت ها را تکمیل کند.

زبان، هدفمند است زبان برای مقاصد خاصی به کار می رود. این مقصود می تواند تحصیلی، حرفه ای، اجتماعی، یا تفریحی باشد، ولی به متن و کلام، جهت، شکل و در نهایت معنا می بخشد. وقتی زبان آموزان بر مقصود نمونه های زبانی که در معرض آن قرار دارند، تأکید دارند، ذهنشان مشغول می شود که آیا آن مقصود به دست آمده یا نه، و چگونه علایق خودشان با آن مقصود مرتبط است. برای اینکه زبان آموزان به حداکثر بهره از آموزش محتوا محور دست یابند، آنان باید با مقاصد زبان و کدهای زبانی که این مقاصد را به هم مرتبط می سازد، هماهنگ باشند.

زبان دارای پتانسیل زیادی برای انتقال معناست. برای اینکه محتوا برای زبان آموزان قابل فهم باشد، معلمین باید همان نوع از تعدیل ها و ساده سازی ها را که متکلمین بومی هنگام صحبت کردن با زبان آموزان زبان دوم انجام می دهند، صورت دهند. کلامی که از این ساده سازی حاصل می شود، اغلب تحت عنوان “گفتار خارجی نامیده می شود. معلمين و متخصصینی که در آموزش محتوا محور انجام وظیفه میکنند، چنین تعدیل های گفتار خارجی را به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در زبان تدریسی خود انجام می دهند تا محتوایی را که عرضه می کنند، برای زبان آموزانشان قابل فهم تر باشد. این تعديلها حاوی: ساده سازی (برای مثال، استفاده از واحدهای تی و عبارات کوتاه تر)، خوش ساخت بودن (برای مثال، استفاده از کلمات مشتق از کاربرد معیار)، صریح بودن (برای مثال، صحبت کردن با تلفظ تقلیل نیافته)، منظم سازی (برای مثال، استفاده از ترتیب کلمه اصلی و عادی)، و حشو (برای مثال، مشخص کردن مطلب مهم هنگام کاربرد همزمان چند مکانیسم زبانی) می باشد (استرایکر و لیور، ۱۹۹۳).

نظریه یادگیری

قبلا یکی از اصول اساسی آموزش محتوا محور را به این صورت توصیف کردیم: مردم زمانی یک زبان  دوم را موفق تر یاد می گیرند که آن زبان را به منزله ابزار کسب اطلاعات به کار ببرند، و نه رویکردها و روش ها در آموزش زبان اینکه هدف آموزش خود زبان باشد. بدون در نظر گرفتن اینکه الگوی مورد استفاده از آموزش محتوا محور چه باشد، همگی آنها در این واقعیت اشتراک نظر دارند که محتوا همان شروع بحث با اصل ساماندهی دوره درسی است:

این ویژگی از این فرض زیربنایی متعارف نشأت میگیرد که یادگیری موفق زبان زمانی رخ می دهد که زبان آموزان مطالب را در زبان دوم به صورت معنادار و بافتمندی دریافت کنند که در آن تأکید بر روی یادگیری اطلاعات باشد (برینتون و دیگران؛ وسکه، ۱۹۸۹). این فرض در شماری از کتب مورد حمایت قرار گرفته است (برای مثال، اسکات ۱۹۷۴؛ کولیر، ۱۹۸۹؛ گراندین ، ۱۹۹۳؛ وسکه ۱۹۹۳) که این نقطه نظر را مورد تأیید قرار می دهند که در محیط های آموزش رسمی، زبان دوم را به بهترین وجه زمانی می توان یاد داد که تأکید بر روی تسلط یافتن بر روی محتوا باشد و نه في نفسه تسلط یافتن بر خود زبان. بنابراین، آموزش محتوا محور در تقابل با رویکردهای سنتی آموزش زبان قرار دارد که در آنها صورت زبان تأکید اصلی برنامه درسی و تدریس در کلاس است.

شماری از فرض های منتجه دیگر که از اصل اساسی آموزش محتوا محور که در بالا صحبت شد، در زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت. یک پیامد منطقی مهم را می توان به صورت زیر بیان کرد:

مردم زمانی یک زبان دوم را به بهترین وجهی یاد می گیرند که اطلاعاتی را که کسب می کنند، جالب و مفید باشد و به یک هدف مطلوب منتهی شود.

طرفداران آموزش محتوا محور برای توجیه این ادعا به پژوهش های صورت گرفته در زبان انگلیسی برای مقاصد خاص اشاره دارند که چنین اشعار می دارد که توجه کنید برای اینکه یادگیري موفق صورت پذیرد، برنامه درسی زبان باید آن کاربردهایی را مدنظر داشته باشد که در نهایت زبان آموز در زبان مقصد انجام می دهد و اینکه استفاده از محتوای اطلاعاتی که از نظر زبان آموز مرتبط و بجا دانسته می شود، از دیدگاه بسیاری باعث افزایش انگیزش در دوره درسی می شود، و در نتیجه باعث ترغیب یادگیری مؤثرتر می گردد‘‘ (برینتون و دیگران، ۱۹۸۹)

همچنین باور بر این است که یادگیری زبان زمانی برانگیخته تر است که توجه زبان آموزان بر چیزی به غیر از زبان، از قبیل ایده ها و عقاید، متمرکز است.

زبان آموزان زمانی به مؤثرترین وجه یک زبان دوم را یاد می گیرند که یادگیری زبان، فرعی بر صحبت کردن با کسی… درباره چیزی… باشد که ذاتا برای زبان آموز جالب باشد (دی انجلیجان و توكر ، ۱۹۷۵)، اگر محتوایی که دارای جذابیت زیاد برای زبان آموز باشد، انتخاب شود، زبان آموزان زبان را با اشتیاق بیشتری یاد خواهند گرفت. این گفته را می توان به صورت زیر بیان کرد:

برخی موضوع های محتوایی در مقایسه با بعضی دیگر، به عنوان شالوده ای برای یادگیری زبان، مفیدتر هستند.

البته برخی موضوع های محتوایی در مقایسه با برخی دیگر، به عنوان شالوده ای برای یادگیری زبان، مؤثرتر هستند.

برای مثال، جغرافيا اغلب ’’اولین انتخاب‘‘ از لحاظ موضوع می باشد. جغرافيا بسیار دیداری، مکانی و بافتمند است، در جغرافیا استفاده از نقشه ها، جداول، و وسایل کمک آموزشی وجود دارد و زبان نیز ماهیت توصیفی است (با استفاده از to be’) و از کلمات هم ریشه و اسامی خاص استفاده می شود‘‘ (استرایکر و لیور، ۱۹۹۳).

بنا به دلایل گوناگون، ارائه موضوع روان شناسی، موقعیتی آرمانی برای عرضه آموزش محتوا محور در دانشگاه دوزبانه اوتاوا بود

چون بیشترین ثبت نام در دوره های مقدماتی در دانشگاه را به خود اختصاص داد و بنابراین احتمال داشت تا شمار زیادی از متکلمین زبان دوم را جهت التوجيه سخنرانی خاص یا کلاس های بحث، جذب نماید‘‘ (برینتون و دیگران، ۱۹۸۹). این دوره به دلیل علاقه زبان آموز به این موضوع درسی توصیه شد و همچنین دلیل دیگر آن نیز این بود که محتوا ماهیتی فوق العاده سازماندهی شده دارد و تأکید بر روی یادگیری ادراكي اطلاعات واقعی است و کتب درسی مناسب و مطالب ویدیویی برای مطالعه وجود دارد.‘‘ برینتون و دیگران، ۱۹۸۹)

از سوی دیگر، دوره های آموزش محتوا محور بر پایه انواع غنی دیگری از محتوا ایجاد شده بررسی های موردی آموزش محتوا محور در باب آموزش زبان،

نمایانگر انتخاب محتوا با(روسی)، “كلمات طیف گسترده (برای مثال، مضمونهای زندگی در شوروی و جهان بینی قصار، ضرب المثلها، و گفته های معروف‘‘ (ایتالیایی)، مذهب و تحول در آمریکای لاتین قرن بیستم [ اسپانیولی)، و رسانه های گروهی فرانسه فرانسوی)) است. یازده مورد از بررسی های موردی که از محتواهای متنوعی در موقعیت های آموزش زبان خارجی مختلف بهره می جستند در کتاب استرایکر و لیور (۱۹۹۳) گزارش شده است.

زبان آموزان وقتی به بهترین وجهی یاد می گیرند که آموزش در راستای نیازهای زبان آموزان باشد.

این اصل تأکید دارد که در آموزش محتوا محور محتوایی که زبان آموزان می خوانند براساس نیازهای آنان انتخاب شده است. از این رو، اگر این برنامه در مدرسه متوسطه باشد، نیازهای تحصیلی زبان آموزان در برنامه تحصیلی، شالوده ای برای برنامه های تحصیلی محتوایی خواهد بود. متون معتبر و مؤثق – هم نوشتاری و هم گفتاری – که زبان آموزان در جهان واقع با آن سروکار خواهند داشت (برای مثال، در دبیرستان یا در کار)، نقطه شروع تدوین یک برنامه درسی است، تا بدین وسیله ارتباط آنها با نیازهای زبان آموزان حاصل شود. در مورد یک برنامه که تمرکز بر تحصیلات دارد برنامه تحصیلی زبانی مستقیما براساس نیازهای تحصیلی زبان آموزان قرار دارد و به طور معمول از آن توالی پیروی می کند که توسط موضوع خاص درسی و در راستای مشکلات زبانی که زبان آموزان با آن مواجه می شوند، معین می شود (برینتون و دیگران، ۱۹۸۹) آموزش براساس تجربه قبلی زبان آموزان بنا گذاشته می شود.

فرض دیگر آموزش محتوا محور این است که این نوع آموزش تکیه بر دانش و تجربه قبلی زبان آموزان دارد. زبان آموزان هنگام شروع مثل لوح های سفید نیستند، بلکه با خودشان دانش و فهم زیادی به همراه دارند. بنابراین، نقطه شروع در ارائه یک درس مضمون محور، این است که زبان آموزان از قبل درباره محتوا چه چیزی بلدند.

 

 

5/5 (1 نظر)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *