گزارش کلمن در سال ۱۹۲۹ رویکردی خوانداری محور را در آموزش زبان خارجی برای استفاده در مدارس و کالج های امریکا توصیه کرد این موضوع باعث تأکید گذاشتن بر تدریس درک متون شد. معلمین از روی کتبی که حاوی گزیده های کوتاه خوانداری به زبان خارجی بود و قبل از آن فهرست هایی از واژگان ارائه شده بود، درس می دادند. هدف، خواندن بی صدا و سریع بود، ولی در عمل معلمین مجبور می شدند که به بحث درباره محتوای آن متن برگزیده در زبان انگلیسی بپردازند. افرادی که در ایالات متحده در تدریس انگلیسی به عنوان یک زبان دوم در خلال دو جنگ جهانی دخیل بودند، یا از رویکرد روش مستقیم تعدیل شده استفاده کردند، با رویکردی خوانداری محور انتخاب نمودند، و یا رویکردی شفاهی – خوانداری را اختیار کردند (داریان ، ۱۹۷۲).

Continue reading →

پاسخ کاملا فیزیکی (TPR)، روشی در آموزش زبان است که بر مبنای تناسب و هماهنگی بین گفتار و عمل ساخته شده است. این روش سعی دارد تا زبان را به واسطه فعالیت جسمی حرکتی) تدریس کند. پاسخ کاملا فیزیکی که توسط جیمز آشر – پروفسور رشته روان شناسی در دانشگاه ایالتی سن خوزه در کالیفرنیا – مطرح شد، از رشته ها و نظریات مختلفی بهره می گیرد؛ برای مثال، روانشناسی رشدی، نظریه یادگیری، آموزش انسان گرایانه، و همچنین آن رویه های مربوط به آموزش زبان که توسط هارولد و دوروتی پالمر در سال ۱۹۲۵ پیشنهاد شد.

Continue reading →

پیشینه روش تلقینی که تلقین زدایی نیز نام دارد، روشی است که توسط یک روانپزشک – معلم بلغاری به نام گئورگی لازانف  مطرح شد. این روش مجموعه ای خاص از توصیه های یادگیری است که از تلقین شناسی در روانپزشکی برگرفته شده است و لازانف آن را چنین تعریف میکند: علمی… که مربوط به مطالعه نظاممند تأثیرات غیر عقلایی و / یا ناخودآگاه است که انسان همواره با آن مواجه است (استویک، ۱۹۷۶).

Continue reading →

طريق خاموش“ نام روشی در آموزش زبان است که توسط کالب گاتگنو مطرح شد. این روش براساس این فرضیه استوار است که معلم باید تا حد امکان در کلاس درس ساکت باشد، ولی زبان آموز باید ترغیب شود تا حد امکان به زبان دوم صحبت کند. عناصر طريق خاموش، به ویژه استفاده از جداول رنگ و میله های رنگی، از تجارب قبلی گانگنو در مقام طراح آموزشی مهارت خواندن و برنامه های ریاضی نشأت گرفته است.

Continue reading →

اهداف روش تلقینی همانا ارائه مهارت محاوره ای و مکالمه ای در سطح پیشرفته و به سرعت است. ادعاهای زبانی این روش براساس تسلط یافتن زبان آموزان در فهرست های زیاد زوجهای واژگانی قرار دارد و در واقع به زبان آموزان چنین پیشنهاد می کند که مطلوب است که آنان چنین اهدافی را برای خود برگزینند. با وجود این، لازانف تأکید می کند که قدرت فزاینده حافظه، یک مهارت ایزوله نیست، بلکه نتیجه “تحریک مثبت و فراگیر شخصیت است.“ (لازانف، ۱۹۷۸)

Continue reading →

پیشینه روش تلقینی که تلقین زدایی نیز نام دارد، روشی است که توسط یک روانپزشک – معلم بلغاری به نام گئورگی لازانف  مطرح شد. این روش مجموعه ای خاص از توصیه های یادگیری است که از تلقین شناسی در روانپزشکی برگرفته شده است و لازانف آن را چنین تعریف میکند: علمی… که مربوط به مطالعه نظاممند تأثیرات غیر عقلایی و / یا ناخودآگاه است که انسان همواره با آن مواجه است (استویک، ۱۹۷۶). روش تلقینی سعی دارد این تأثیرات را مهار کند و آنان را چنان تغییر جهت دهد تا یادگیری بهینه و مطلوب صورت بگیرد. فاحش ترین ویژگی های روش تلقینی، همانا طرز دکوراسیون، مبلمان، و آرایش کلاس درس، بهره گیری از موسیقی و رفتار مقتدرانه معلم است. ادعاهایی که برای یادگیری تلقینی مطرح شده اند، اغراق آمیز است: بخشی از زندگی وجود ندارد که نتوان تلقین شناسی را در آن به کار برد‘‘ (لازانف، ۱۹۷۸). حفظ کردن در یادگیری از طریق روش تلقینی، در مقایسه با یادگیری از طریق روش های سنتی، ۲۵ بار بیشتر حادث می شود. (لازانف، ۱۹۷۸)

Continue reading →

روش تلقینی در شمار مارس سال ۱۹۷۸ مجله پاراد، مورد تحسین قرار گرفت. همچنین نقدی گزنده و بی رحمانه از طرف یک زبان شناس کاربردی مشهور (اسكوول ۱۹۷۹) بر آن صورت گرفت. اسکرول با اذعان به این موضوع که تکنیک ها و رویه هایی در روش تلقینی وجود دارد که می تواند در کلاس درس زبان خارجی مفید واقع شود‘‘ چنین می گوید که لازانف . مخالف کاربرد التقاطی تکنیک هایی است که از حوزه علم تلقين خارج است. اسكوول در مورد علم تلقینی چنین می گوید: اگر ما چیزی در دهه هفتاد آموخته باشیم، آن چیز این است که هنر آموزش زبان از شبه علم تلقین شناسی فایده ای نخواهد برد‘‘ (اسكوول، ۱۹۷۹).

Continue reading →

همچنانچه در مورد روش های دیگر هم که مورد بررسی قرار گرفت، صادق است، این امر نیز در مورد روش تلقینی وجود دارد که گونه های کلاسیک و غیر کلاسیک روش تلقینی در کلاس های درس در واقعیت وجود دارد. تعدیل هایی همانند آنچه توسط جین بنکرافت و همکارانش در کالج اسکاربروی دانشگاه تورنتو در کانادا صورت گرفت، طیف گسترده و متنوعی از تکنیک ها را در خود داشت که مربوط به نوشته های لازانف نمی شد. در این مقطع سعی شده است تا ویژگی متمایز کلاس درسی را که در پیشینه روش تلقینی‘ توصیف شد، با اشاره به رویه های کلاس درس واقعی که با روش تلقینی سنتی تا حدود زیادی متفاوت است، مشخص نماییم. بن کرافت (۱۹۷۲) کلاس درس زبان چهار ساعتهای را توضیح می دهد که دارای سه بخش متمایز است. اولین بخش را می توانیم بخش مرور کلامی بنامیم.

Continue reading →