با استفاده از یک طرح ۲ × ۴ ما اثرات متد آموزشی را امتحان کردیم (blocked, random) و حالت آموزشی ( نثر، شعر ، ملودی ، شعر و ملودی). در آزمایش ۱A از ارائه داده بسته استفاده کردیم یعنی تمام جملات مربوط به یک اسم بودند که پشت هم آمده بودند. بنابراین برای مثال ف شرکت کنندگان اول تمام جملاتی که مربوط به مخلوق Lelop بود را میدیدند ( جملات ۴-۶ بالا را نگاه کنید.) سپس همه ی جملاتی که مربوط به “Filan میشد و همینطور ادامه میدادند ، آن ساختار شعری آهنگهای کودکانه را که یک شعر یا بازی با کلمات یا بازی زبانی بود ، تقلید میکردند.
Continue reading →استراتژی های یادگیری زبان
برای اماده سازی محرک برای استفاده تحت شرایط نثرف شعر ، ملودی و شعر و ملودی از یک خواننده و ترانه نویس متخصص خانم به نام Linda Kauffeldt خواستیم تا ملودی هایی را برای شرایط آواز خواندن و برای خواندن و ضبط تمام گفته هایی که در آموزش به کار برده شده و امتحان جلسات آزمایش بنویسد. در شرایط نثر ، او گفتار ها را به میزان عادی تا آرام بیان کرد ، تمام حروف صدادار را به طور واضح و بدون اینکه آنرا تند تند بگوید، ادا کرد.
Continue reading →هدف این مطالعه این بود تا آزمایش کند چطور ترکیب داده ساختاری ، قافیه و ملودی روی فراگیری زیر مجموعه های شبه جنسیتی در گرامر مصنوعی اثر میگذارد که تنها سرنخ های معنایی برای زیرمجموعه شبه جنسیتی هر اسم داده شده ایجاد میکند. این زبان مصنوعی شامل سه دسته شبه جنسیتی و سه دسته شبه کاربردی میشود، همانطور که در زبان آلمانی دیده شد…
Continue reading →جدا از اثرات کوتاه مدت روی یادآوری شفاهی ، ارائه داده به شکل ملودی یا آهنگین میتواند اثری مثبت روی فراگیری بخش ها و دسته های زبانی داشته باشد. با این وجود مثل شعر، ملودی ها و آهنگ ها نیز موقتا سازماندهی شده اند و گوناگونی آنها در زیر و بمی، کم و زیادی صدا و لحن ترکیب شده اند(Fonseca Mora, 2000; McMullen & Saffran, 2004), که به عنوان سرنخ در یادگیری زبان به کار میرود.
Continue reading →علی رغم این مشکلات، اکثر کودکانی که آلمانی زبان مادریشان است ، در سیستم جنسیتی آلمانی در سن ۳ سالگی ماهر میشوند (Szagun, Stumper, Sondag, & Franik 2007). هر چند نقادانه ، بخش زیادی از کودکان در آلمان هستند که آلمانی را به عنوان زبان دوم یاد میگیرند.
Continue reading →هرچند تارابان ( ۲۰۰۴، آزمایش ۳) نشان داد که فراگیری زیر مجموعه های جنسیتی بدون علامت معنایی و آوایی امکانپذیر است در صورتیکه توجه زبان آموز به سمت زمینه معنایی مربوط باشد. در تحقیش، او همان زبانی را به کار برد که بروکس به کار برده بود و اطمینان حاصل کرد که هیچ سرنخ اسمی وجود نداشته باشد برای مثال تمامی اسم ها از لحاظ آوایی برای
Continue reading →آخرین سطح مفهوم سازی و سازماندهی در درون یک روش، آن چیزی است که آن را رویه می نامیم. رویه دربردارنده ی تکنیک های واقعی لحظه به لحظه، تمرینات، و آن رفتاری است که در تدریس یک زبان برحسب یک روش خاص صورت می گیرد. رویه سطحی است که در آن توصیف می کنیم که چگونه یک روش، رویکرد و طرح درسی اش را در رفتار کلاس درس تحقق می بخشد. در سطح طرح درسی مشاهده کردیم که یک روش از کاربرد انواع معینی از فعالیت های تدریسی به منزله ی پیامدی از فرض های نظری اش
Continue reading →آخرین بخش و مؤلفه در درون سطح طرح درسی به نقش مطالب آموزشی در نظام آموزشی تعلق دارد. آنچه به واسطه ی اهداف، محتوا (یعنی برنامه ی درسی)، فعالیت های معلم و زبان آموز مشخص می شود، بیانگر عملکرد مطالب آموزشی در آن نظام است. برنامه ی درسی معرف محتوای زبانی از لحاظ عناصر زبانی – ساخت ها، موضوع ها، مفاهیم، نقش ها – یا در مواردی، تکالیف یادگیری
Continue reading →نقش زبان آموز در یک نظام آموزشی ارتباط تنگاتنگی با نقش و عملکرد معلم دارد. نقش معلم نیز به همین منوال در نهایت به فرضیات موجود درباره ی زبان و یادگیری زبان در سطح رویکرد مرتبط است. برخی از روش ها کاملاً وابسته به معلم به عنوان منبعی از دانش و جهت دهی هستند؛ برخی دیگر نقش معلم را به عنوان کاتالیزور، مشاور، و الگوی یادگیری می دانند؛ بعضی دیگر نیز سعی دارند تا نظام آموزشی را “ضد معلم “کنند و این کار را با محدود کردن پیشقدمی و قوه ی ابتکار معلم و ایجاد محتوای آموزشی
Continue reading →طرح درسی یک نظام آموزشی به شدت تحت تأثیر این موضوع قرار می گیرد که زبان آموزان به چه صورتی مدنظر قرار می گیرند. روش منعکس کننده ی صریح یا تلویحی نقش زبان آموزان در فرایند یادگیری است. این نکته در نوع فعالیت هایی که زبان آموزان انجام می دهند، میزان کنترل زبان آموز در مورد محتوای یادگیری، الگوهای متخذه در گروه بندی زبان آموزان، میزان تأثیرگذاری زبان آموزان در یادگیری یکدیگر، و تلقی کردن زبان آموز
Continue reading →
No comments yet