شأن و منزلت واژگان در آموزش زبان به واسطه پیشرفت در نظریه واژگانی و زبانی؛ به واسطه کار در حیطه تحلیل پیکرۀ زبانی؛ و به واسطه شناختن نقش واحدهای چند کلمه ای در یادگیری زبان و ارتباط، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. با وجود این، واژگان هنوز هم فقط یک مؤلفه از توانش ارتباطی است.

Continue reading →

توالی های رویه ای برای آموزش زبان واژگان بنیاد بسته به آنکه کدامیک از چهار نوع مطالب و فعالیت های مذکور در بخش قبل مورد استفاده قرار گرفته باشند، متفاوت است. با وجود این، تمامی برنامه ریزان تا حدودی مفروض می دارند که زبان آموز باید نقش تحلیلگر کلام را به عهده داشته باشد که در این حالت، کلام یا به صورت داده های بسته بندی شده و یا به صورت داده های یافت شده توسط یکی از برنامه های جستجوگر متن رایانه ای می باشد.

Continue reading →

در جایی که نظريه تأثیرگذار چامسکی در باب زبان تأکید بر توانایی متکلمین در خلق و تفسير معنای جملاتی دارد که منحصر به فرد هستند و قبلا هرگز تولید با شنیده نشده اند، دیدگاه رویکردها و روش ها در آموزش زبان واژگانی بر این باور است که فقط تعداد اندکی از جملات گفتاری به واقع کاملا بديع و جدید هستند، و اینکه واحدهای چند کلمه ای که به صورت بخش هایی وجود دارند.

با الگوهای حفظ شده، نسبت بسیار زیادی از کلام سلیس را که در مکالمه روزمره شنیده می شود، تشکیل می دهند (پاولی و سیاره ۱۹۸۳)، نقش هم آیند نیز در نظریه های واژه بنیاد زیان مهم است منظور از هم آیند همان کلماتی هستند که مرتبا باهم می آیند.

Continue reading →

منطق و توجیه برای آموزش زبان واژه بنیاد در رویکرد برنامه درسی واژگانی (ویلیس، ۱۹۹۰) مورد توصیف قرار گرفته است. همچنین اعمال و به کارگیری آن در دوره درسی کالینز کو بیلد نمایانگر سعی بلند پروازانه برای تحقق بخشیدن به یک برنامه درسی و ایجاد مطالب آموزشی براساس اصول واژگانی و نه دستور زبانی است. با وجود این، این موضوع نمی تواند دلیل فقدان علاقه و اشتیاقی باشد که متوجه این دوره شد.)

Continue reading →

در سرتاسر این کتاب مشاهده کردیم که نقطه محوری در یک رویکرد با روش در آموزش زبان، همان دیدگاهی است که به ماهیت زبان مربوط می شود، و این خود باعث و به ماهیت زبان مربوط می شود و این خود باعث شکل گرفتن اهداف آموزشی، نوع برنامه درسی اتخاذ شده، و نحوه تأكید در تدریس کلاس درسی می شود. رویکرد واژگانی در آموزش زبان اشاره به رویکردی دارد که از این باور حاصل می شود که عنصر اصلی در یادگیری زبان و ارتباط، دستور زبان، نقش ها، مفاهیم، یا واحدهای دیگر طراحی و تدریس نیست؛

 بلکه واژگان – یعنی کلمه و ترکیب کلمه – است.

Continue reading →

برنامه ریزی عصب شناختی زبان، یک روش در آموزش زبان نیست و از یک مجموعه از تکنیک های آموزش زبان که بر شالوده نظریه ها و فرض ها در سطوح رویکرد و طرح درسی باشد، ساخته نشده است. بلکه یک فلسفه انسان گرایانه و مجموعه ای از باورها و پیشنهاداتی است که براساس روان شناسی مردم پسند قرار دارد و برای این طراحی شده تا مردم را متقاعد سازد که آنان این قدرت را دارند که زندگی خود و مردم دیگر را در جهت بهتر شدن کنترل نمایند و توصیه های عملی برای چگونه انجام دادن این کار دارد….

Continue reading →

بنا به گفته رول و نورمن، اصول برنامه ریزی عصب شناختی زبان را می توان در تدریس تمام وجوه زبان اعمال کرد. برای مثال، توالی درسی پیشنهادی در زیر برای کمک به زبان آموزان است تا به لحاظ احساس از معنای مفهومی یک ساخت دستوری آگاهی یابند.‘ تأكيد اوليه این توالی درسی، همانا آگاهی دادن (و در واقع،تولید) نمونه هایی از زمان حال کامل در زبان انگلیسی است….

Continue reading →

خود اسم برنامه ریزی عصب شناختی زبان ممکن است فکر شخص را به این امر متی ان که انتظار داشته باشد برنامه ریزی عصب شناختی زبان براساس علم عصب شناسی زبان استوار شده باشد و یا اینکه از نظریه های رفتارگرای یادگیری بهره جسته باشد .

ولی در این ترکیب، کلمه neuro عطف به باورهای مربوط به مغز و چگونگی کارکر دارد: نوشته ها و ادبیات موجود درباره برنامه ریزی عصب شناختی زبان به هیچ نظریه با پژوهشی در علم عصب شناسی زبان اشاره ندارد. در واقع، پژوهش اساسا هیچ نقشی در برنامه ریزی عصب شناختی زبان ندارد.

Continue reading →

هوش های چندگانه رویکردی با محبوبیت روزافزون برای مشخص کردن شیوه هایی است که در آنها زبان آموزان افرادی منحصر به فرد هستند و اینکه تدریسی را تدوین کرد که بتواند پاسخگوی این منحصر به فرد بودن باشد. هوش های چندگانه یکی از مجموعه دیدگاه های این چنینی است که به تفاوت های زبان آموزان می پردازد و در توصیه های آموزشی و تدوین های طرح درسی نیز این موضوع را به شدت به کار می گیرد…

Continue reading →

کریستیسون کلاس درسی در مقطع پایین را که به توصیف اشیای فیزیکی می پردازد، در زیر توصیف می کند. طرح درسی در واقع آن توالی و تسلسل را که قبلا در بخش “طرح درسی وصف شد، به صورت خلاصه بیان می دارد.

ـ مرحله اول: بیدار کردن هوش.

معلم اشیای مختلف و زیادی را به کلاس درس می آورد. زبان آموزان اول آن اشیا را با دست لمس می کنند و متوجه نرمی، زمختی، سردی، صافی می شوند. آنها باید مواردی را که دارای مزه شیرین، شور، ترش، ادویه دار و… هستند، مزه کنند. تجاربی از این قبیل باعث کمک به فعال سازی و آگاه سازی زبان آموزی از شالوده های حسی تجارب می شود.

Continue reading →