اهداف روش تلقینی همانا ارائه مهارت محاوره ای و مکالمه ای در سطح پیشرفته و به سرعت است. ادعاهای زبانی این روش براساس تسلط یافتن زبان آموزان در فهرست های زیاد زوجهای واژگانی قرار دارد و در واقع به زبان آموزان چنین پیشنهاد می کند که مطلوب است که آنان چنین اهدافی را برای خود برگزینند. با وجود این، لازانف تأکید می کند که قدرت فزاینده حافظه، یک مهارت ایزوله نیست، بلکه نتیجه “تحریک مثبت و فراگیر شخصیت است.“ (لازانف، ۱۹۷۸)
Continue reading →طرفداران روش شنیداری – گفتاری، تجدیدنظری کامل در باب برنامه درسی زبانی را طالب بودند. آنان همانند اصلاح گرایان قرن نوزدهم، تدریسی گفتار محور را که هدف اصلی آن تسلط و مهارت گفتاری بود، طرح کردند، و مطالعه دستور زبان یا ادبیات را به منزله هدف آموزش زبان خارجی، طرد کردند. یک تغییر اساسی مورد نیاز است، یک جهت گیری جدید در مورد رویه لازم است و خانه تکانی کامل در مورد روشها، مطالب آموزشی، متون، و آزمونها اجتناب ناپذیر می باشد. (بروکس، ۱۹۶۴)
Continue reading →معلمین ترغیب می شوند تا پرسشنامه ای مربوط به هوش های چندگانه را درباره خودشان پاسخ دهند تا بدینوسیله قادر به ارتباط دادن تجارب شخصی خودشان با مفهوم هوشهای چندگانه باشند (کریستیسون، ۱۹۹۷). (پرسشنامه هوش های چندگانه چک لیستی کوتاه است که کاربران را قادر می سازد تا شرح حال هوش های چندگانه مربوط به خود را ایجاد کنند و از این ها به منزله راهنمایی برای تأمل و تعمق بر روی تجارب یادگیری خودشان، استفاده نمایند (کریستیسون، ۱۹۹۷…
Continue reading →ريلات و لوهان برای اینکه نشان بدهند که چگونه معلم باید این اصل را در راستای پاسخگویی به جملات زیر که زبان آموزان مطرح کرده اند، اعمال نماید، مثال زیر را ارائه می دهند
الف: من از این بدم میاد. این فقط وقت تلف کردنه.
ب: هرکسی این را می گوید. این باعث می شود که حالم بد بشه.
ج: من نمی توانم آن را …
Continue reading →چهار اصل بنیادی و کلیدی در مرکز و کانون برنامه ریزی عصب شناختی زبان وجود دارد:
(اوكانر و مک درموت، ۱۹۹۶؛ رول و نورمن، ۱۹۹۷).
۱- نتایج:
اهداف یا سرانجام ها. برنامه ریزی عصب شناختی زبان بر این ادعا است که دانستن دقیق آنچه می خواهید، به شما کمک میکند تا به آن دست یابید. این اصل را می توان به این صورت بیان کرد: آنچه را می خواهید، بدانید.»
Continue reading →اصول اصلی که در زیربنای طرح درسی آموزش زبان کل گرا وجود دارند،
عبارتند از: – استفاده از نوشته ها و آثار معتبر و نه ساختگی و مصنوعی، به ویژه متن ها و تمریناتی که برای مهارت های خوانداری فردی تدوین شده اند.
– تاکید بر روی رویدادهای (زبانی) واقعی و طبیعی و نه داستان های نوشته شده ویژه که به تجربة واقعی زبان آموز مرتبط نمی شوند.
Continue reading →کراشن و ترل (۱۹۸۳) سازماندهی دوره درسی را از دو دیدگاه مد نظر دارند. اول اینکه آنها برخی از اهداف متعارف برای دوره های زبان را فهرست می نمایند و سپس که کدامیک از اهداف آن اهدافی است که مد نظر رویکرد طبیعی است. آنان چنین اهدافی را چنین مطرح می کنند در چهار حوزه فهرست می کنند:
Continue reading →فرضیه درون داد می خواهد ارتباط بین آنچه را زبان آموز در یک زبان در معرض آن است درون داد و فراگیری زبان توضیح دهد، این فرضیه دربرگیرنده چهار موضوع اصلی است:
اول،
این فرضیه مربوط به فراگیری است و نه یادگیری.
دوم،
افراد زمانی به بهترین وجه زبان را فرا می گیرند که درون دادی را بفهمند که اندکی ورای سطح کنونی توانش آنان باشد
کراشن و ترل نقش اصلی زبان را برقراری ارتباط می دانند، و چون رویکرد آنان بر تدریس توانایی های ارتباطی استوار است، پس به رویکرد طبیعی به عنوان نمونه ای از یک رویکرد ارتباطی اشاره می کنند. رویکرد طبیعی شبیه به رویکردهای دیگر ارتباطی است که امروزه ایجاد شده و گسترش یافته است‘‘ (کراشن و ترل، ۱۹۸۳).
Continue reading →– از سرپرست بخواهید که کار را چک کند.
ـ اتمام آن وظیفه را به سرپرست گزارش کنید.
– لوازم (کاری) را بخواهید.
– بپرسید که ابزار کجاست: از دستورالعمل شفاهی برای یافتن جای یک ابزار پیروی کنید.
– از دستورات شفاهی ساده برای پیدا کردن مکانی، پیروی کنید.
– جداول، نمودارها، برچسب ها، یا دستورالعمل های کتبی را برای انجام دادن آن وظیفه بخوانید.
Continue reading →
No comments yet