لازانف هیچ نظریه زبانی ارائه نمی دهد. همچنین به نظر نمی رسد که فرض های خاصی در مورد مقولات زبانی و سازماندهی آنها مدنظر داشته باشد. تأکید بر روی حفظ کردن زوج کلمات واژگانی – یعنی یک کلمه به زبان مقصد و معادل ترجمه ای آن به زبان مادری به نمایانگر آن دیدگاه زبانی است که در آن، واژه نقش محوری دارد و در آن، تلفظ واژگانی، و نه بافت سازی، مورد تاکید قرار می گیرد. با وجود این، لازانف گاه گاهی در واقع به اهمیت تجربه کردن میں زبانی در متن های معنادار در کل‘‘ اشاره می کند (لازانف، ۱۹۷۸،)، و چنین می گوید که دوره های درسی روش تلقینی باعث می شود که زبان آموز معطوف به حفظ وی کسب عادت های کلامی نشوند، بلکه به کنش های ارتباطی بپردازد.‘‘ (۱۹۷۸)

Continue reading →

منطق و توجیه برای آموزش زبان واژه بنیاد در رویکرد برنامه درسی واژگانی (ویلیس، ۱۹۹۰) مورد توصیف قرار گرفته است. همچنین اعمال و به کارگیری آن در دوره درسی کالینز کو بیلد نمایانگر سعی بلند پروازانه برای تحقق بخشیدن به یک برنامه درسی و ایجاد مطالب آموزشی براساس اصول واژگانی و نه دستور زبانی است. با وجود این، این موضوع نمی تواند دلیل فقدان علاقه و اشتیاقی باشد که متوجه این دوره شد.)

Continue reading →

مشاهده کردیم که رویکرد طبیعی تکنیک ها و فعالیت هایی را به راحتی از روش های دیگر اتخاذ می کند، و می توان تنها با عطف به مقاصدی که این تکنیک ها و فعالیت ها به کار می روند و نحوه استفاده آنها، آن را ابتکاری دانست.

کراشن و ترل (۱۹۸۳) پیشنهاداتی در راستای استفاده از گستره وسیعی از فعالیت ها ارائه می دهند، که همگی آن آموزش زبان موقعیتی، آموزش ارتباطی زبان و روش های دیگر بحث شده در این مبحث هستند.

Continue reading →

آموزش زبان توانش محور بر اساس یک دیدگاه نقش گرا و تعاملی در باب ماهیت زبان، استوار است. این نوع آموزش در جستجوی تدریس زبان در رابطه با بافت های اجتماعی است که زبان در آنها به کار می رود. زبان همواره به عنوان ابزار تعامل و ارتباط در بین مردم و برای رسیدن به اهداف و مقاصد معینی به کار می رود…

Continue reading →

افزودن بر این، طرفداران روش ها ، با هم یک اجتماع حرفه ای را که دارای هدف، ایدیولوژی و زبان صنفی خاص خودشان است، می سازند؛ این باعث می شود که طرفداران روش دارای گروه منجسم معلمین باشند که آنان می توانند تجربیات و ایده های خود  را با معلمین دیگر در میان بگذارند. همچنین روش ها را می توان به منزله یک منبع غنی از فعالیت ها دانست که برخی از آنها را میتوان بدون توجه به به ایدیولوژی  اصلی، مورد جرح و تعدیل قرار دارد و در نهایت اتخاذ کرد.

Continue reading →

هم رویکرد و هم روش اغلب تا حدی ارتقاء داده می شود که آنها را راه حل هایی همه منظوره برای مشکلات آموزشی می دانند که می توان در هر جایی از دنیا و تحت هر شرایطی اعمال کرد. معلمین در راستای تلاش در اعمال رویکردها با روشها، برخی اوقات آنچه را که نقطه شروع در طراحی برنامه درسی زبان است، نادیده میگیرند: یعنی توجه دقیق به بافتی که در آن تدریس و تعلیم صورت می پذیرد که در بر گیرنده بافت فرهنگی، بافت سیاسی، بافت محلی آموزشگاهی، و بافت ایجاد شده توسط معلمين و زبان آموزان در کلاس درس است.

Continue reading →

ما در مورد اینکه حرفه آموزش زبان در آینده نزدیک یا دور چه پیشرفتی خواهد داشت، چه احساسی داریم؟ رویکردها و روش های که در این مبحث مورد بررسی قرار گرفتند، شماری از سؤالات را مشخص کرد که انتظار می رود آینده آموزش زبان را به شیوه های مختلف برخی پاسخها به این سؤالات می تواند رویکردها و روش های جدیدی را بسازد.

 برخی پاسخهای دیگر ممکن است به اصلاح یا تغییر شکل رویکردها و روش های موجود ، البته با توجه به یافته های پژوهش های جدید در گسترش و بهبود نظریه و عمل در آموزش بیانجامد. اقدامات آغازین برای تغییر برنامه ها و آموزش، ممکن است حاصل از درون حرفه باشد…

Continue reading →

انتقاد دیگر این است که برای معلمین خیلی دشوار است که رویکردها و روش ها را به شیوهای به کار بگیرند که دقیقا منعکس کننده اصول زیربنایی آن روش باشد، سوافار، آرنز، و مورگان(Swaffar, Arens, and Morgan) (۱۹۸۲ ) چنین نظر می دهند:

یک مشکل دایمی این است که آیا معلمین دخیل در ارائه مطالبی که برای یک روش خاص ساخته شده اند، در واقع فلسفه های زیربنایی این روش ها را در تمرینات کلاس درسی منعکس می کنند یا نه. سوافار و همکارانش این موضوع را مورد بررسی قرار دادند که چگونه معلمینی که روش های گوناگونی را به کار می برند، آنها را در کلاس درس اجرا می کنند، و دریافتند که بسیاری از تمایزات که در مقایسه روش ها به کار می رود – به ویژه آنهایی که براساس فعالیت های کلاس درسی استوار هستند . در عمل موجود نیست:

Continue reading →

رویکردها و روش ها اغلب براساس این فرض استوارند که فرایندهای یادگیری زبان دوم کاملا فهمیده و شناخته شده هستند. بسیای از کتاب های نوشته شده توسط صاحب نظران روش انباشته از ادعاها و تقریراتی در باره اینکه مردم زبان را چگونه یاد می گیرند، هستند؛ و تعداد بسیار کمی از آنها براساس پژوهش در فراگیری زبان دوم، یا از لحاظ تجربی آزمایش شده، قرار دارند

Continue reading →

از مطالعه و بررسی رویکرد ها و روش های ارایۀ شده  ، مشاهده شد که تاریخچه اموزش زبان در صد سال گذشته با ویژگی جستجو برای شیوه های موثر تر آموزش زبان های دوم یا خارجی مشخص می شود . متداول ترین راه حل برای ” مشکل آموزش زبان ” ، انتخاب یک رویکرد یا روش جدید محسوب شد .

Continue reading →