طرفداران روش شنیداری – گفتاری، تجدیدنظری کامل در باب برنامه درسی زبانی را طالب بودند. آنان همانند اصلاح گرایان قرن نوزدهم، تدریسی گفتار محور را که هدف اصلی آن تسلط و مهارت گفتاری بود، طرح کردند، و مطالعه دستور زبان یا ادبیات را به منزله هدف آموزش زبان خارجی، طرد کردند. یک تغییر اساسی مورد نیاز است، یک جهت گیری جدید در مورد رویه لازم است و خانه تکانی کامل در مورد روشها، مطالب آموزشی، متون، و آزمونها اجتناب ناپذیر می باشد. (بروکس، ۱۹۶۴)

Continue reading →