روش پاسخ کاملا فیزیکی به محبوبیتی نسبی در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دست یافت و دلیل نیز این بود که این روش را کسانی تأیید می کردند که بر نقش درک مطلب در فراگیری زبان دوم تأکید داشتند. برای مثال، کراشن (۱۹۸۱) فراهم سازی داده های قابل فهم، و کاهش استرس را به منزله کلیدهایی برای فراگیری موفق زبان میداند؛ و اجرای اعمال جسمی در زبان مقصد را به منزله وسیله ای برای قابل فهم کردن درون داد و به حداقل رساندن استرس می داند.

Continue reading →