نظرية “هوشهای چندگانه نخست توسط گاردنر (۱۹۹۳) و در کمک به علم شناختی مطرح شد. پس از مدت کوتاهی، از طرف برخی معلمین و آموزشگران در آموزش همگانی (از قبیل آرمسترانگ ۱۹۹۴) به منزله چهارچوبی برای تغییر در آموزش مدارس مورد تفسیر قرار گرفت.

در واقع برخی مدارس در ایالات متحده برنامه های آموزشی خود را بر اساس الگوی هوش چندگانه بازسازی کردند

Continue reading →

مشخص کردن این موضوع که کدام ویژگی های آموزشی مختص به زبان کل گرا است، سخت و مشکل است.

برگرون (۱۹۹۰) دریافت که زبان کل گرا در هر یک از مقالات ارائه شده در جنگ ۶۴ مقاله ای به طور متفاوتی توصیف شده است (البته به غیر از آنهایی که توسط یک مؤلف نوشته شده بود. او متوجه شد که فقط چهار ویژگی کلاس درسی است که در بیش از پنجاه درصد مقالات، به طور مشترک ذکر شده اند.

این ویژگی ها عبارت بودند از:..

Continue reading →

اصطلاح زبان كل گرا در دهه ۱۹۸۰ توسط گروهی از پژوهشگران امریکایی که آموزش هنرهای زبانی ۔ یعنی خواندن و نوشتن به زبان مادری – را مدنظر داشتند، ابداع شد. تدریس خواندن و نوشتن به زبان مادری (که اغلب به آن سواد آموزی می گویند) اقدامی گسترده و جهانی است که مانند رشته آموزش زبان دوم، به شماری از رویکردها و روش شناسی های متفاوت و در برخی مواقع رقابتی منجر شد. یک رویکرد همگانی تدریس خواندن و نوشتن توجه خود را معطوف به رویکرد رمزگشایی‘‘ در زبان کرده است….

Continue reading →

آموزش زبان توانش محور بر اساس یک دیدگاه نقش گرا و تعاملی در باب ماهیت زبان، استوار است. این نوع آموزش در جستجوی تدریس زبان در رابطه با بافت های اجتماعی است که زبان در آنها به کار می رود. زبان همواره به عنوان ابزار تعامل و ارتباط در بین مردم و برای رسیدن به اهداف و مقاصد معینی به کار می رود…

Continue reading →