شأن و منزلت واژگان در آموزش زبان به واسطه پیشرفت در نظریه واژگانی و زبانی؛ به واسطه کار در حیطه تحلیل پیکرۀ زبانی؛ و به واسطه شناختن نقش واحدهای چند کلمه ای در یادگیری زبان و ارتباط، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. با وجود این، واژگان هنوز هم فقط یک مؤلفه از توانش ارتباطی است.

Continue reading →

توالی های رویه ای برای آموزش زبان واژگان بنیاد بسته به آنکه کدامیک از چهار نوع مطالب و فعالیت های مذکور در بخش قبل مورد استفاده قرار گرفته باشند، متفاوت است. با وجود این، تمامی برنامه ریزان تا حدودی مفروض می دارند که زبان آموز باید نقش تحلیلگر کلام را به عهده داشته باشد که در این حالت، کلام یا به صورت داده های بسته بندی شده و یا به صورت داده های یافت شده توسط یکی از برنامه های جستجوگر متن رایانه ای می باشد.

Continue reading →

منطق و توجیه برای آموزش زبان واژه بنیاد در رویکرد برنامه درسی واژگانی (ویلیس، ۱۹۹۰) مورد توصیف قرار گرفته است. همچنین اعمال و به کارگیری آن در دوره درسی کالینز کو بیلد نمایانگر سعی بلند پروازانه برای تحقق بخشیدن به یک برنامه درسی و ایجاد مطالب آموزشی براساس اصول واژگانی و نه دستور زبانی است. با وجود این، این موضوع نمی تواند دلیل فقدان علاقه و اشتیاقی باشد که متوجه این دوره شد.)

Continue reading →

در سرتاسر این کتاب مشاهده کردیم که نقطه محوری در یک رویکرد با روش در آموزش زبان، همان دیدگاهی است که به ماهیت زبان مربوط می شود، و این خود باعث و به ماهیت زبان مربوط می شود و این خود باعث شکل گرفتن اهداف آموزشی، نوع برنامه درسی اتخاذ شده، و نحوه تأكید در تدریس کلاس درسی می شود. رویکرد واژگانی در آموزش زبان اشاره به رویکردی دارد که از این باور حاصل می شود که عنصر اصلی در یادگیری زبان و ارتباط، دستور زبان، نقش ها، مفاهیم، یا واحدهای دیگر طراحی و تدریس نیست؛

 بلکه واژگان – یعنی کلمه و ترکیب کلمه – است.

Continue reading →