اهداف روش تلقینی همانا ارائه مهارت محاوره ای و مکالمه ای در سطح پیشرفته و به سرعت است. ادعاهای زبانی این روش براساس تسلط یافتن زبان آموزان در فهرست های زیاد زوجهای واژگانی قرار دارد و در واقع به زبان آموزان چنین پیشنهاد می کند که مطلوب است که آنان چنین اهدافی را برای خود برگزینند. با وجود این، لازانف تأکید می کند که قدرت فزاینده حافظه، یک مهارت ایزوله نیست، بلکه نتیجه “تحریک مثبت و فراگیر شخصیت است.“ (لازانف، ۱۹۷۸)
Continue reading →اهداف چون یادگیری جمعی زبان رویکردی است که برای پروراندن تعاون و همکاری (و نه رقابت)، برای رشد مهارت های تفکر انتقادی، و برای رشد توان ارتباطی از طریق فعالیت های تعاملی که به صورت اجتماعی تهیه شده اند، طراحی شده است، پس می توان این موارد را به منزله اهداف کلی یادگیری جمعی زبان محسوب کرد. اهداف خاص تر از بافتی حاصل می شود که در آن بافت این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرد.
Continue reading →منطق و توجیه برای آموزش زبان واژه بنیاد در رویکرد برنامه درسی واژگانی (ویلیس، ۱۹۹۰) مورد توصیف قرار گرفته است. همچنین اعمال و به کارگیری آن در دوره درسی کالینز کو بیلد نمایانگر سعی بلند پروازانه برای تحقق بخشیدن به یک برنامه درسی و ایجاد مطالب آموزشی براساس اصول واژگانی و نه دستور زبانی است. با وجود این، این موضوع نمی تواند دلیل فقدان علاقه و اشتیاقی باشد که متوجه این دوره شد.)
Continue reading →اهداف بین شده ای برای آموزش “هوش های چند گانه” به صورت زبان شناختی وجود ندارد. فن تعليم هوشهای چندگانه تأکید بر روی کلاس درس زبان به مثابه محیطی برای یک مجموعه از نظام های حمایتی آموزشی دارد که هدف آن تبدیل زبان آموز به برنامه ریز تجارب یادگیری خودش است. چنین زبان آموزی هم قدرتمندتر و هم راضی تر از زبان آموز در کلاس درس سنتی است. یک زبان آموز هدفمندتر و شادتر احتمالا نامزد بهتری برای آموختن زبان دوم و به کارگیری آن خواهد بود…
Continue reading →ريلات و لوهان برای اینکه نشان بدهند که چگونه معلم باید این اصل را در راستای پاسخگویی به جملات زیر که زبان آموزان مطرح کرده اند، اعمال نماید، مثال زیر را ارائه می دهند
الف: من از این بدم میاد. این فقط وقت تلف کردنه.
ب: هرکسی این را می گوید. این باعث می شود که حالم بد بشه.
ج: من نمی توانم آن را …
Continue reading →اصول اصلی که در زیربنای طرح درسی آموزش زبان کل گرا وجود دارند،
عبارتند از: – استفاده از نوشته ها و آثار معتبر و نه ساختگی و مصنوعی، به ویژه متن ها و تمریناتی که برای مهارت های خوانداری فردی تدوین شده اند.
– تاکید بر روی رویدادهای (زبانی) واقعی و طبیعی و نه داستان های نوشته شده ویژه که به تجربة واقعی زبان آموز مرتبط نمی شوند.
Continue reading →فرضیه درون داد می خواهد ارتباط بین آنچه را زبان آموز در یک زبان در معرض آن است درون داد و فراگیری زبان توضیح دهد، این فرضیه دربرگیرنده چهار موضوع اصلی است:
اول،
این فرضیه مربوط به فراگیری است و نه یادگیری.
دوم،
افراد زمانی به بهترین وجه زبان را فرا می گیرند که درون دادی را بفهمند که اندکی ورای سطح کنونی توانش آنان باشد
کراشن و ترل نقش اصلی زبان را برقراری ارتباط می دانند، و چون رویکرد آنان بر تدریس توانایی های ارتباطی استوار است، پس به رویکرد طبیعی به عنوان نمونه ای از یک رویکرد ارتباطی اشاره می کنند. رویکرد طبیعی شبیه به رویکردهای دیگر ارتباطی است که امروزه ایجاد شده و گسترش یافته است‘‘ (کراشن و ترل، ۱۹۸۳).
Continue reading →داکینگ (۱۹۹۴) خاطرنشان می سازد که رویکرد سنتی برای تدوین برنامه درسی شامل استفاده از فهم شخص از موضوع به عنوان پایه ای برای طراحی برنامه درسی است. شخص با آن رشته و موضوعی که می خواهد تدریس کند، شروع می کند (برای مثال، تاریخ معاصر اروپا، بازاریابی، درک مطلب شنیداری، با ادبیات زبان فرانسه) و سپس مفاهیمی، اطلاعات و مهارت هایی را که در آن رشته موجود است، انتخاب می کند. بعد یک برنامه درسی و محتوای دوره درسی براساس آن موضوع، تدوین می شود…
Continue reading →
No comments yet