روش تلقینی در شمار مارس سال ۱۹۷۸ مجله پاراد، مورد تحسین قرار گرفت. همچنین نقدی گزنده و بی رحمانه از طرف یک زبان شناس کاربردی مشهور (اسكوول ۱۹۷۹) بر آن صورت گرفت. اسکرول با اذعان به این موضوع که تکنیک ها و رویه هایی در روش تلقینی وجود دارد که می تواند در کلاس درس زبان خارجی مفید واقع شود‘‘ چنین می گوید که لازانف . مخالف کاربرد التقاطی تکنیک هایی است که از حوزه علم تلقين خارج است. اسكوول در مورد علم تلقینی چنین می گوید: اگر ما چیزی در دهه هفتاد آموخته باشیم، آن چیز این است که هنر آموزش زبان از شبه علم تلقین شناسی فایده ای نخواهد برد‘‘ (اسكوول، ۱۹۷۹).

Continue reading →

همچنانچه در مورد روش های دیگر هم که مورد بررسی قرار گرفت، صادق است، این امر نیز در مورد روش تلقینی وجود دارد که گونه های کلاسیک و غیر کلاسیک روش تلقینی در کلاس های درس در واقعیت وجود دارد. تعدیل هایی همانند آنچه توسط جین بنکرافت و همکارانش در کالج اسکاربروی دانشگاه تورنتو در کانادا صورت گرفت، طیف گسترده و متنوعی از تکنیک ها را در خود داشت که مربوط به نوشته های لازانف نمی شد. در این مقطع سعی شده است تا ویژگی متمایز کلاس درسی را که در پیشینه روش تلقینی‘ توصیف شد، با اشاره به رویه های کلاس درس واقعی که با روش تلقینی سنتی تا حدود زیادی متفاوت است، مشخص نماییم. بن کرافت (۱۹۷۲) کلاس درس زبان چهار ساعتهای را توضیح می دهد که دارای سه بخش متمایز است. اولین بخش را می توانیم بخش مرور کلامی بنامیم.

Continue reading →

لازانف هیچ نظریه زبانی ارائه نمی دهد. همچنین به نظر نمی رسد که فرض های خاصی در مورد مقولات زبانی و سازماندهی آنها مدنظر داشته باشد. تأکید بر روی حفظ کردن زوج کلمات واژگانی – یعنی یک کلمه به زبان مقصد و معادل ترجمه ای آن به زبان مادری به نمایانگر آن دیدگاه زبانی است که در آن، واژه نقش محوری دارد و در آن، تلفظ واژگانی، و نه بافت سازی، مورد تاکید قرار می گیرد. با وجود این، لازانف گاه گاهی در واقع به اهمیت تجربه کردن میں زبانی در متن های معنادار در کل‘‘ اشاره می کند (لازانف، ۱۹۷۸،)، و چنین می گوید که دوره های درسی روش تلقینی باعث می شود که زبان آموز معطوف به حفظ وی کسب عادت های کلامی نشوند، بلکه به کنش های ارتباطی بپردازد.‘‘ (۱۹۷۸)

Continue reading →