چنین مقایسه هایی به غیر از نشان دادن نمونه ای جالب از اینکه چگونه مدافعان آموزش ارتباطی زبان، این آموزش را به نفع خود بر می گردانند، نمایانگر برخی از تفاوت های اصلی بین رویکردهای ارتباطی و روش های قبلی در آموزش زبان است. پذیرش گسترده رویکرد ارتباطی، و نحوه نسبتا متفاوتی که این رویکرد تعبیر و به کار برده شده را می توان به این حقیقت نسبت داد که متخصصینی مختلف از رشته های آموزشی متفاوت آن را در نظر گرفتند و در نتیجه آن را به شیوه های مختلف تفسیر و تعبیر نمودند.

Continue reading →

کار شورای اروپا، نوشته های ویلکینز، ويدوسون، کندلین، کریستوفر برومفيت ، کیت سود و زبان شناسان کاربردی دیگر بریتانیایی در باب شالودۀ نظری برای رویکرد ارتباطی یا نقش گرا را در آموزش زبان؛ قابلیت کاربرد سریع این ایده ها توسط مؤلفان کتب درسی، نسبتا سریع این اصول جدید توسط متخصصین امر آموزش زبان بریتانیایی و مراکز ایجاد و بسط برنامه تحصیلی، و حتی دولتها، باعث شهرت ملی و بین المللی آنچه شد که ارتباطی نام گرفت.

Continue reading →

خاستگاههای آموزش ارتباطی زبان، را باید در تغییرات عرف آموزش زبان در بریتانیا که از اواخر دهه ۱۹۶۰ شروع شد، جستجو کرد. تا آن زمان، آموزش زبان موقعیتی  رویکرد عمده آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی محسوب می شد.

Continue reading →