متخصصان آموزش زبان از جمله مارسل(c. arsel)، رندرگاست(T. prendergast)، و گوین(F. Gouin ) فعالیت های بسیاری را برای ایجاد رویکردهای جایگزین در آموزش زبان انجام دادند، ولی نظرات آنها حمایت و توجه افراد زیادی را جلب نکرد. با وجود این، در دهه ۱۸۸۰ زبان شناسان کاربردگرا از قبیل هنری سوییت(Henry sweet) در انگلستان، ویلهلم ویتور(Wilhelm Vietor) در آلمان، و پاول پاسی(Paul Passy) در فرانسه با ارائه ی رهبریت عقلایی 

Continue reading →